داستان کوتاه انگلیسی برای کودکان + (تمرین) – درس 11

داستان انگلیسی برای بچه ها + ترجمه فارسی

معمولا دغدغه خانواده ها این است که کودکان یا فرزندان آنها هر چه سریع تر زبان انگلیسی را یاد بگیرند. آنها می خواهند فرزندانشان جایگاه ویژه ای در جامعه داشته باشند و بتوانند آینده خوبی را برای خود رقم بزنند. اما خانواده ها باید این را بدانند که یادگیری هر چیزی، مخصوصا زبان دوم اصول و پایه خود را دارد و باید آنها را رعایت کرد.

ابتدا باید کودک شما زبان مادری خود را به صورت کامل یاد بگیرد، سپس می توانید به سراغ آموزش زبان دوم بروید. زیرا اگر کودک، زبان مادری را به خوبی یاد نگرفته باشد، دچار گیجی و سردرگمی می شود و هیچ کدام از زبان ها را به خوبی نمی تواند یاد بگیرد. کودکان معمولا بازیگوش و کنجکاو هستند و برای یادگیری نمی توانند به آموزش های طولانی و کسل کننده توجه کنند، زیرا آنها را دلزده و خسته می کند. داستان های کوتاه همراه با تصاویر رنگی، فایل های صوتی شاد، شعر و ترانه های کودکانه، مجموعه کارتون های جذاب و رنگی و … می تواند برای کودکان جذاب باشد و آنها را سرگرم آموزش کند.

در این بخش، همراه با داستان های کوتاه انگلیسی کودکانه، قصد داریم تا به کمک تصویر و فایل صوتی مربوط به آن، زبان انگلیسی را به کودکان آموزش دهیم. همچنین در انتهای داستان، تمریناتی را همراه با پاسخ برای کودکان آماده کرده ایم.

پیشنهادهای ویژه

پکیج کامل آموزش زبان انگلیسی برای کودکان

کاملترین پکیج مجموعه های آموزش انگلیسی به کودکان

مجموعه های جذاب، همراه با آهنگ و ترانه، مناسب کودکان (همه سنین)

نرم افزار دوره کامل آموزش انگلیسی (ویژه اندروید)

نرم افزار اندروید دلفین همراه با صدا و تمرین، از الفبا تا سطوح بالا، به صورت کاملا خودآموز و بدون نیاز به استاد

Too Tiny for Tea

داستان کودکانه

سطح: ابتدایی

Marty Mckay was already five years old, but he was still the baby of the family.

مارتی مک‌کی 5 سالش شده بود، اما او هنوز نوزاد خانواده بود.

“Can I have some tea too?” Marty asked his mother. She drank her tea from a beautiful cup and stirred it with a silver spoon. “No, Marty. You’re too young to drink tea.” “But, why?” Marty asked. “Because your fingers are too tiny to hold the cup. And tea is too hot for you, baby.” “I’m not a baby,” Marty said. “I’m five-and-a-half.”

مارتی از مادرش پرسید: “میتونم یه چایی هم بخورم؟” او چای خود را در یک فنجان زیبا نوشید و آن را با قاشق نقره ای هم زد. “نه، مارتی. تو برای نوشیدن چای خیلی کوچک هستی.” مارتی پرسید: “اما چرا؟” “چون انگشتانت برای نگه داشتن فنجان خیلی ریز هستند. و چای برایت خیلی داغ است عزیزم.” مارتی گفت: “من بچه نیستم. من پنج سال و نیم هستم.”

Marty went out to the yard. His brother Ralph was playing basketball. “Can I play too?” Marty asked. Ralph bounced the ball up and down under Marty’s nose and then threw it into the basket. “No Marty, you’re too young to play basketball.” “But, why?” Marty asked. “Because the basket is too high for you to reach. And the ball is too big for your tiny baby hands,” Ralph said. “I’m not a baby,” Marty said. “I’m five and three quarters.”

مارتی به حیاط رفت. برادرش رالف بسکتبال بازی می کرد. مارتی پرسید: “میتونم من هم بازی کنم؟” رالف توپ را زیر بینی مارتی بالا و پایین کرد و سپس آن را داخل سبد انداخت. “نه مارتی، تو برای بازی بسکتبال خیلی کوچک هستی.” مارتی پرسید: “اما چرا؟” رالف گفت: “زیرا سبد خیلی بلند است و نمی توانی به آن برسی. و توپ برای دستان کوچک و بچگانه ات خیلی بزرگ است.” مارتی گفت: من بچه نیستم. “من پنج سال و نیم هستم.”

Marty went into the kitchen. His sister Jane was getting ready to ride her bicycle to the candy store. “Can I go to the store to buy candy?” Marty asked Jane. He could feel the wind in his hair and the candy on his tongue. “No, you’re too young to go to the store,” Jane said. “But why?” Marty asked. “Because the store is too far for you to ride to. And your baby bike is too slow.” “I’m not a baby,” Marty said. “I’m nearly six.” “Six?” Jane laughed. “You just turned five!”

مارتی به آشپزخانه رفت. خواهرش جین داشت آماده می شد تا با دوچرخه اش به مغازه شیرینی فروشی برود. مارتی از جین پرسید: “آیا می توانم برای خرید آب نبات به فروشگاه بروم؟” باد را در موهایش و آب نبات را روی زبانش حس می کرد. جین گفت: “نه، تو برای رفتن به فروشگاه خیلی کوچک هستی.” مارتی پرسید: “اما چرا؟” “چون فروشگاه برای تو خیلی دور است. و دوچرخه کوچکت خیلی کند است.” مارتی گفت: “من بچه نیستم. من به شش سالگی نزدیک هستم.” جین خندید: “شش؟” “تازه پنج ساله شدی!”

Marty sat on the grass and watched his sister ride away on her bike. He started to cry. Marty’s father was washing the car. He heard a tiny cry and went to find out what was wrong.

مارتی روی چمن ها نشست و خواهرش را در حال دور شدن با دوچرخه تماشا کرد. شروع کرد به گریه کردن. پدر مارتی در حال شستن ماشین بود. صدای گریه کوچکی شنید و رفت تا بفهمد چه مشکلی دارد.

“Why are you crying?” Marty’s father asked. “Because I’m too tiny to do anything. I wish I weren’t the youngest one.” “Be careful what you wish for,” his father said.

پدر مارتی پرسید: “چرا گریه می کنی؟” “چون من خیلی کوچکتر از آن هستم که بتوانم کاری انجام دهم. ای کاش کوچکترین فرد نبودم.” پدرش گفت: مواظب باش چه آرزویی داری.

Just then, Marty’s mother came out to bring Marty’s dad his tea. She patted her belly and smiled. “We’re going to have another baby,” his mother said. “And that means you’re going to be a big brother,” his father said. “But, I’m too tiny to be a big brother,” Marty said. “I’m just a baby!”

درست در همان لحظه، مادر مارتی بیرون آمد تا چای را برای پدر مارتی بیاورد. دستی به شکمش زد و لبخند زد. مادرش گفت: “ما یک بچه دیگر داریم.” پدرش گفت: “و این بدان معناست که شما یک برادر بزرگ خواهید شد.” مارتی گفت: “اما من خیلی کوچکتر از آن هستم که بتوانم یک برادر بزرگتر باشم.” “من فقط یک بچه هستم!”

Exercise A: Vocabulary

Match the words from the story (abc) with the definitions (123).

a. beautiful, b. stirred, c. basket, d. tongue, e. bike, f. patted, g. belly, h. spoon, i. to reach, j. yard

1. the body part that tastes food
2. another word for stomach
3. to be able to touch or grab something
4. an area out front or out back of a house
5. touched with a soft up and down motion
6. short for bicycle
7. mixed
8. used to stir or bring food to the mouth
9. very pretty, nice looking
10. in basketball, a net with a hole at the top and bottom

تمرین الف: واژگان

کلمات داستان (abc) را با تعاریف (123) مطابقت دهید.

a. زیبا، b. هم زده، c. سبد، d. زبان، e. دوچرخه، f. نوازش شده، g. شکم، h. قاشق، i. برای رسیدن به، j. حیاط

1. بخشی از بدن که طعم غذا را می چشد.
2. یک کلمه دیگر برای شکم
3. توانایی لمس کردن یا گرفتن چیزی
4. یک منطقه جلو یا پشت خانه
5. لمس کردن با یک حرکت ملایم بالا و پایین
6. کوتاه برای دوچرخه
7. مخلوط
8. برای هم زدن یا آوردن غذا به دهان استفاده می شود
9. بسیار زیبا، ظاهر زیبا
10. در بسکتبال، توری با سوراخ در بالا و پایین

پاسخ تمرین‌(برای نمایش کلیک کنید)

1. a9 .
2. b7
3. c10
4. d1
5. e6
6. f5
7. g2
8. h8
9. i3
10. j4

Exercise B: Comprehension

Answer the questions about the story:

1. How old is Marty?
a. almost five  b. five c. almost seven

2. What is Marty’s brother doing in the story?
a. going to the store  b. washing the car c. playing basketball

3. What does Marty wish?
a. That he was younger  b. That he was a baby  c. That he wasn’t the youngest

4. What does Marty’s mother bring to Marty’s father?
a. a baby b. a bicycle  c. a cup of tea

5. What does Marty’s mother tell Marty?
a. She is feeling better.  b. He is going to grow soon. c. He is going to be a big brother.

تمرین B: درک مطلب

به سؤالات داستان پاسخ دهید:

1. مارتی چند سالشه؟
آ. تقریبا پنج  ب. پنج ج. تقریبا هفت

2. برادر مارتی در داستان چه می کند؟
آ. رفتن به فروشگاه  ب. شستن ماشین ج. در حال بازی بسکتبال

3. مارتی چه آرزویی دارد؟
آ. اینکه او کوچکتر بود ب. اینکه او بچه بود  ج. اینکه او کوچکترین نبود

4. مادر مارتی برای پدر مارتی چه می آورد؟
آ. یک نوزاد ب. یک دوچرخه ج. یک فنجان چای

5. مادر مارتی به مارتی چه می گوید؟
آ. او احساس بهتری دارد. ب. او به زودی رشد می کند.  ج. او قرار است یک برادر بزرگتر شود.

پاسخ تمرین‌(برای نمایش کلیک کنید)

1. b .
2. c
3. c
4. c
5. c

پیشنهادهای ویژه

پکیج کامل آموزش زبان انگلیسی برای کودکان

کاملترین پکیج مجموعه های آموزش انگلیسی به کودکان

مجموعه های جذاب، همراه با آهنگ و ترانه، مناسب کودکان (همه سنین)

نرم افزار دوره کامل آموزش انگلیسی (ویژه اندروید)

نرم افزار اندروید دلفین همراه با صدا و تمرین، از الفبا تا سطوح بالا، به صورت کاملا خودآموز و بدون نیاز به استاد

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا