آموزش اصطلاحات رایج انگلیسی [تعریف اصطلاحات + مثال] – درس 7

ضرب المثل ها در زبان انگلیسی + مثال

✍️ در این قسمت با اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی آشنا می شوید. این اصطلاحات روزمره انگلیسی همراه با مثال و منشا آن اصطلاح هستند تا اطلاعات کامل را در اختیار شما بگذارند و به راحتی اصطلاح انگلیسی را به شما آموزش دهند. پست ها را دنبال کنید تا با اصطلاحات جذاب و شیرین زبان انگلیسی آشنا شوید. با درس هفتم از آموزش اصطلاحات زبان انگلیسی همراه شوید:

30) beauty is in the eye of the beholder: different people have different opinions about what is beautiful.

علف بایدبه دهن بزه شیرین باشد؛ سلیقه ها متفاوت است.

Example: Dave thinks his haircut is cool. I guess beauty is in the eye of the beholder.

منشاء: نویسندگان گوناگونی معتقد بوده اند که زیبایی عقیده ای شخصی است و چشم در اصل به معنی عقیده، احساسات و افکار است. هیچ ملاک مطلقی برای زیبایی وجود ندارد، و هر آنچه که هر فردی خود مشاهده می کند و خواهان آن است ممکن است در نظر افراد دیگر به گونه ای دیگر باشد، چرا که عقیده افراد با یکدیگر کاملا متفاوت است.

31) bad of roses: an easy life, a pleasant place to work or stay.

بر وفق مراد؛ پر قو؛ کویت

Example: A coal miner’s job is not a bad of roses.

منشاء: شاعران انگلیسی زبان زیادی در طول قرون از این اصطلاح استفاده کرده اند. این اصطلاح به معنی شرایط زیبا، قشنگ و روانی زندگی است. البته گل سرخ خار نیز دارد.

32) bee in your bonnet: a crazy idea, an obsession with an idea.

فکر و ذکر؛ فکر احمقانه؛ دیوانه چیزی بودن

Example: Mr. Davis thinks he can teach us the trombone. He must have a bee in his bonnet.

منشاء: این اصطلاح از شعری که در سال 1648 سروده شده است سرچشمه می گیرد. از این اصطلاح در مواقعی استفاده می شود که یک چیز و یا یک شخص به حدی شما را تحت تاثیر قرار می دهد که نمی توانید در مورد چیز دیگری به جز آن صحبت کنید.

33) Beggars can’t be choosers: when you have no money or power to choose, you have to accept whatever you are given.

گدا را چه به چانه زدن!

Example: If you don’t have money to go out for pizza, you’ll have to eat in the cafeteria. Beggars can’t be choosers.

منشاء: این ضرب المثل به اواسط قرن شانزدهم میلادی برمی گردد و در مورد کسانی به کار می رود که نیازمند چیزی هستند ولی حق انتخاب ندارند و به اجبار باید هر آنچه را که به آنها تحمیل می شود، بپذیرند.

34) behind the eight ball: in trouble or out of luck, at a disadvantage.

توی دردسر؛ بد آورده

Example: My father caught me napping instead of mowing the lawn. I’m really behind the eight ball now.

منشاء: این اصطلاح آمریکایی از اوایل قرن بیستم و از بازی بیلیارد می آید. در بازی بیلیارد اگر گویی را که می خواهید بزنید نزدیک به گوی شماره هشت باشد ممکن است کار سخت و خطرناکی باشد، چرا که در این بازی حتما باید گوی ها را به ترتیب شماره وارد سبدهای میز کنید.

35) bells and whistles: attractive additional features or trimmings.

مخلفات، وسایل جانبی

Example: Our teacher says we’re getting a new computer with all the latest bells and whistles: CD-burner, stereo speakers, and color printer.

منشاء: این اصطلاح مدرن با پیشرفت وسایل الکترونیکی و دیجیتالی رواج یافت و نشان دهنده تمام ویژگی های اضافی است که به آنها نیازی نیست، اما وسیله را جذاب تر می کنند.

36) below the belt: unfair, disregarding the rules.

کم لطفی؛ نامردی؛ دور از انصاف

Example: Saying he wasn’t very good in math just because he got a 99 on the test was really hitting below the belt.

منشاء: این اصطلاح از قوانین ورزش بوکس گرفته شده است که اکثر آنها در سال 1867 توسط نجیب زاده ای انگلیسی ارائه گردید. بر اساس آن، هیچ یک از مبارزان در بوکس نمی توانند حریف مقابل را مانند ورزش کشتی در آغوش بگیرد. پوشیدن کفش و همچنین ضربه زدن به زیر شکم نیز ممنوع است که به همین اصطلاح مربوط می شود.

37) better half: either partner in marriage.

همسر؛ طرف مربوط؛ تاج سر

Example: I’m not making a decision until I check with my better half.

منشاء: پیوریتن ها انگلیسی های پروتستان بودند که در قرن شانزدهم و هفدهم این باور را بنیان نهادند که افراد دارای دو بخش جسم و روح هستند، و از آنجا که روح بخش معنوی است نیمه بهتری به حساب می آید. سر فیلیپ سیدنی (Sir Philip Sidney) نویسنده انگلیسی بر این باور بود که ازدواج از دو نیمتشکیل شده است و نیمه بهتر همهان همسر فرد به شمار می آید. امروزه نیمه بهتر به زن نسبت داده می شود.

38) batter safe than sorry: It’s better to be cautious than to regret it later.

کار از محکم کاری عیب نمی کند.

Example: His father told him to put on her seat belt, even for a short drive. “Better safe than sorry“, he said.

منشاء: حدودا چهارصد سال قبل مردم با گفتن این جمله به یکدیگر نصیحت می کردند تا آهسته راه بروند، احتیاط کنند، خودشان را درگیر نکنند و تصادف نکنند.

39) (be) between a rock and a hard place: faced with two equally difficult alternatives.

بدجوری گرفتار شدن؛ توی مخمصه افتادن

Example: If I told the truth, I would lose my friend. I was between a rock and a hard place.

منشاء: این اصطلاح آمریکایی به اوایل قرن بیستم برمی گردد و به کسی که نه راه پیش دارد و نه راه پس اطلاق می شود.

40) between the devil and the deep blue sea: in a very difficult position.

نه راه پس داشتن و نه راه پیش

Example: If he ran, they would shoot him, If he stayed in the shop, the gas would kill him. He was between the devil and the deep blue sea.

منشاء: در اوایل قرن هفدهم میلادی تکه های چوبی را که به کنار کشتی ها برای استحکام بخشیدن به توپخانه وصل می شد، شیطان می نامیدند. بعضی اوقات ملوانان در هوای طوفانی برای انجام تعمیرات مجبور بودند بر روی این تکه چوب ها بروند، که در این وضعیت گویی بین شیطان و دریای آبی قرار می گرفتند. چرا که در هوای طوفانی دریا، خطر افتادن و غرق شدن برای آنها دو چندان می شد.

41) Beware of Greeks bearing gifts: be suspicious of presents from certain people who are just looking for something from you.

سلام دوست بی طمع نیست.

Example: Natasha is just giving you that present because she wants one of your puppies. Beware of Greeks bearing gifts.

منشاء: نویسنده کهن رومی ورژیل (Virgil) در بازگویی جنگ تروا از این اصطلاح استفاده کرد. مدت ده سال، یونانی ها سعی در تصرف تروا داشتند. سرانجام یونانی ها تظاهر به ترک از آنجا کردند و اسب چوبی بزرگی را به عنوان هدیه باقی گذاشتند. اهالی تروا اسب را وارد شهر خود کردند، اما متوجه نبودند که سربازان یونانی در درون آن پنهان شده اند. به هنگام شب، سربازان از درون اسب خارج شدند و شهر را به اشغال خود درآوردند.

42) Bird in the hand is worth two in the bush: what you already have is better than what you might or might not get in the future.

سیلی نقد به از حلوای نسیه؛ گنجشک در دست بهتر از باز در هوا است.

Example: Take this job now because you don’t know if you’ll get another one. Remember that a bird in the hand is worth two in the bush.

منشاء: این اصطلاح به ضرب المثل یونانی کهنی که در قرن پانزدهم به انگلیسی ترجمه شد اشاره دارد، که در مورد ورزش شکار پرندگان مورد استفاده قرار می گرفت. شکارچیان معتقد بودند پرنده ای که شکار شده است، بهتر از دو پرنده ای خواهد بود که هنوز شکار نشده اند. یعنی، یکی از هیچ بهتر است.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا