آموزش اصطلاحات مهم انگلیسی | “همراه با ذکر منبع” – درس 6

یادگیری عبارت های زبان انگلیسی {همراه با منابع}

✍️ در این قسمت با اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی آشنا می شوید. این اصطلاحات روزمره انگلیسی همراه با مثال و منشا آن اصطلاح هستند تا اطلاعات کامل را در اختیار شما بگذارند و به راحتی اصطلاح انگلیسی را به شما آموزش دهند. پست ها را دنبال کنید تا با اصطلاحات جذاب و شیرین زبان انگلیسی آشنا شوید. با درس ششم از آموزش اصطلاحات زبان انگلیسی همراه شوید:

17) babe in the woods: a person who is inexperienced, trusting person.

آدم بی تجربه و ساده لوح

Example: He was like a babe in the woods when he came to the city.

منشاء: در سال 1595 داستانی به نام “بچه ها در جنگل” در انگلستان به چاپ رسید. این داستان در مورد عموی خودخواهی بود که به دنبال ارث برادر ثروتمند خود است. او دو نفر را اجیر میکند تا برادر زاده های خود را که مسئول نگهداری آنان بود، بکشند. یکی از این دو نفر دلش برای کودکان می سوزد و آنها را در درون جنگل رها می کند. دو کودک از روی بی تجربگی سرانجام در جنگل می میرند. به همین خاطر، افراد بی تجربه و یا افرادی که نمی توانند از خود نگهداری کنند به “بچه ها در جنگل” و یا به اصطلاح انسان های ساده معروف هستند.

18) back to square one: return to the beginning because the way you were dealing with it has failed.

روز از نو روزی از نو؛ سر خانه اول برگشتن

Example: The police are now back to square one in their investigation.

منشاء: بازی های زیادی وجود دارند که در آن افراد بازی را از مربع یا خانه شماره یک شروع می کنند و باید تا مربع نهایی پیش بروند تا برنده شوند. اگر در هنگام بازی به هر دلیلی، بازیکن مجبور شود به خانه اول برگردد، بازی را باید دوباره از اول شروع کند.

19) back to the drawing board: to start planning a failed project all over from the beginning.

روز از نو روزی از نو؛ از نو شروع کردن

Example: The current system just isn’t working – we need to go back to the drawing board and start afresh.

منشاء: در دهه 1940 کارتونی در مجله ی نیویورک چاپ شد که در آن فردی را نشان می داد که طرح هواپیمایی را در دست داشت و مشاهده می کند هواپیمایی را که ساخته منفجر می شود. زیر این کارتون نوشته شده بود “باید از نو شروع کنیم”. این عبارت خیلی متداول شد. در نظر داشته باشید که یک معمار، یک طراح، و یا یک هنرمند همیشه با مسئله شکست روبرو می شود، اما هیچوقت از تلاش مجدد دست برنمی‌دارد. این قصه در مورد ادیسون نیز صادق بود، که چندین سال برای اختراع لامپ زحمت کشید تا اینکه در سال 1879 موفق به اختراع آن شد.

20) backseat driver: a person who gives unwanted advice and directions.

مسافر فضول، آدم فضول

Example: I can fix this computer myself, but she always tries to be a backseat driver.

منشاء: در دهه 1920 هنگامی که اتومبیل در آمریکا رایج شد، افراد پولدار در صندلی عقب اتومبیل می نشستند و به راننده دستور می دادند کجا برود، و یا با چه سرعتی حرکت کند. امروزه این اصطلاح در مورد افرادی که دوست دارند به همه دستور بدهند به کار می رود چه داخل اتومبیل باشند، چه نباشند.

21) baker’s dozen: thirteen of anything for the price of twelve.

سیزده تا

Example: “How many of the jelly doughnuts, Sir?” the salesclerk asked. “Oh, make it a baker’s dozen.”

منشاء: دوجین همیشه دوازده تاست، پس چرا دوجین نانواها سیزده تاست؟ در قرون گذشته در انگلستان بعضی نانواها با پختن نان های پفکی، که ظاهرا بزرگ ولی در واقع کم وزن بودند، سر مشتریان خود کلاه می گذاشتند. در سال 1266 مجلس انگلستان قانونی برای مجازات نانواهایی که زیر وزن معمول نان می پختند، تصویب کرد. نانواها از ترس مجازات به ازای هر دوازده عدد نان که مشتری سفارش می داد سیزده عدد نان به آنان می دادند.

22) ballpark figure: a rough estimate.

رقم یا عدد تخمینی، رقم یا عدد سردستی

Example: I can’t give you anything more than just sort of a ballpark figure.

منشاء: در اوایل ورزش بیسبال، گزارشگرهای ورزشی از صاحبان تیم ها می پرسیدند که چند نفر برای تماشای بازی آمده اند. صاحبان با اینکه می دانستند که دقیقا چه تعدادی بلیط فروخته اند ولی برای اینکه نشان دهند که بیسبال دارای محبوبیت زیادی است عدد تخمینی بالایی را ارائه می دادند. امروزه هنگام تخمین زدن هرگونه عددی این اصطلاح را به کار می برند.

23) his bark is worse than his bite: the threat is often worse than the action taken.

پارس بیخودی می کند؛ فقط هارت و پورت می کند.

Example: The new director yells a lot, but her bark is worse than her bite.

منشاء: این اصطلاح به اواسط قرن هفدهم برمی گردد. سگی که بلند پارس پارس می کند این گمان را ایجاد می کند که می تواند سر آدم را بکند. اما اگر گاز نگیرد گفته می شود که پارسش بدتر از گاز گرفتن است و فقط هارت و پورت می کند.

24) bark up the wrong tree: to have the wrong idea about something.

سوراخ دعا را گم کردن؛ اشتباهی گرفتن

Example: The police spent three months barking up the wrong tree on the murder investigation.

منشاء: این اصطلاح به دورانی مربوط می شود که آمریکا مستعمره ی اروپا بود. در آن زمان شکار راکون ورزش محبوب و پرطرفدار آن دوره محسوب می شد. هنگام شکار از سگ های آموزش دیده ای استفاده می کردند که راکون را تا پای درختی که حیوان خود را در بالای آن مخفی می کرد دنبال می کردند، و سپس با پارس کردن به شکارچی خبر می دادند. گاهی اوقات راکون از همان بالای درخت به روی درخت دیگری می پرید و سگ نیز به اشتباه گمان می کرد که راکون همچنان بالای درخت است و به پارس کردن خود ادامه می داد. این اصطلاح برای اشاره به زمانی است که شما چیزی یا شخصی را به اشتباه مورد توجه قرار می دهید، و یا زمانی که در حین انجام کاری از هدف خود دور می شوید و کارهای بی ربط دیگری انجام می دهید.

25) batten down the hatches: to get ready for a difficulty or crisis.

کمربندها ها را سفت بستن، آماده مشکلی شدن

Example: We’d better batten down the hatches. The weather service says a tropical storm is headed our way.

منشاء: این اصطلاح که از اوایل قرن نوزدهم میلادی می آید به دریانوردی مربوط می شود. ملوانان برای اینکه کشتی خود را آماده مقابله با هوای طوفانی دریا بکنند، با استفاده از پارچه های کتان ضد آب و چوب قسمت های ورودی به محفظه محموله کشتی را می پوشاندند. امروزه از این اصطلاح برای اشاره به مواقعی استفاده می شود که شما با انجام یک رشته کارهای پیشگیرانه خودتان را برای مقابله با هر رخدادی آماده می کنید.

26) beat / flog a dead horse: to try to do something that is impossible.

زور بیخودی زدن؛ تلاش بیهوده کردن

Example: He tried to convince his sister, but he was beating a dead horse.

منشاء: این اصطلاح به روم باستان برمی گردد، یعنی درست زمانی که نمایشنامه نویس معروف پلاتوس (Plautus) در سال 195 قبل از میلاد مسیح آن را در نمایشنامه خود مورد استفاده قرار داد. داستان این نمایشنامه از این قرار بوده است که اسب مرده ای را که بر روی زمین افتاده بود آنقدر شلاق می زنند تا از جا بلند شود و بار حمل کند، هر چند که این کار قاعدتا کار بیهوده ای است. امروزه نیز از این اصطلاح برای اشاره به مواقعی استفاده می شود که شخصی کاری را سعی می کند انجام دهد که دیگران قبلا انجام داده اند.

27) beat about / around the bush: to avoid answering a question.

حاشیه رفتن، صغری کبری چیدن

Example: Stop beating around the bush. Whom are you taking to the party?

منشاء: این اصطلاح به قرن شانزدهم میلادی برمی گردد. در آن زمان شکارچیان افرادی را استخدام می کردند که به آنها طبال گفته می شد. کاری که این افراد باید انجام می دادند این بود که کاری کنند حیوان از پشت بوته ها بیرون بیاید تا از این طریق شکارچی بتواند بهتر به آنها شلیک کند. اما گاهی مشکل این بود که ممکن بود حیوان خیلی زود و قبل از رسیدن شکارچی خود را نمایان کند که در این صورت طبال ها مجبور بودند از چوب بلندتری برای این کار استفاده کنند. امروزه از این اصطلاح برای اشاره به مواقعی استفاده می شود که افراد به جای اشاره کردن به اصل موضوع مدام در حال صحبت کردن در مورد مطالب حاشیه ای هستند.

28) beat the band: with much noise, excitement, or commotion.

با سر و صدای زیاد، با انرژی

Example: The audience cheered and stamped and clapped to beat the band.

منشاء: این اصطلاح به اوایل قرن نوزدهم میلادی در انگلستان برمی گردد و بعدها وارد سرزمین آمریکا شد. شاید این اصطلاح به این موضوع مربوط باشد که چون ساز زهی معمولا دارای صدای بلند و نشاط بخش است در نتیجه هر چیزی که آن را به صدا دربیاورد پر شورتر و مهیج تر خواهد بود. از طرفی دیگر شاید این اصطلاح به آن دسته از افرادی اشاره داشته باشد که با راه رفتن در مقابل گروه موزیک نظامی آنها را هدایت می کردند. به هر حال، از این اصطلاح در مورد دستیابی به چیزی بزرگ و جالب توجه استفاده می کنند.

29) beat / turn your swords into ploughshares: to stop fighting and turn your attention toward peaceful activities.

شمشیرها رابه زمین نهادن؛ خصومت ها را کنار گذاشتن

Example: The prime minister would like them to beat their swords into ploughshares and abandon all plans for war.

منشاء: این اصطلاح معروف از انجیل می آید. واژه “swords” در اینجا استعاره از خصومت و دشمنی و واژه “ploughshares” نشانه صلح و دوستی است.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا