اصطلاحات گرامری انگلیسی (با مثال های کاربردی) - بخش 11

(اصطلاحات گرامری) Grammar Terms

17. case: form of a pronoun based on its relationship to other words in the sentence; case can be subjective, objective or possessive. e.g: “I love this dog”, “This dog loves me“, “This is my dog”.

حالت: شکل ضمیر بر اساس رابطه آن با سایر کلمات در جمله صورت می گیرد؛ حالت یا شکل تغییر یافته ی اسم می تواند حالت فاعلی، مفعولی یا مالکیت باشد، به عنوان مثال: “من این سگ را دوست دارم”، “این سگ من را دوست دارد”، “این سگ من است”.

18. causative verb: verb that causes things to happen such as “make”, “get” and “have”; the subject does not perform the action but is indirectly responsible for it. e.g: “She made me go to school”, “I had my nails painted”

فعل سببی: فعل هایی که باعث می شود چیزهایی مانند “make”، “get” و “have” اتفاق بیفتد. فاعل عمل را انجام نمی دهد بلکه به طور غیرمستقیم مسئولیت آن را به عهده دارد. .به عنوان مثال: “او مجبورم کرد به مدرسه بروم”، “ناخن هایم را رنگ کردم(لاک زدم)”

19. clause: group of words containing a subject and its verb. e.g: “It was late when he arrived“

جمله واره: گروهی از کلمات حاوی یک فاعل و فعل. به عنوان مثال: “وقتی او رسید دیر بود”

20. comparative adjective: form of an adjective or adverb made with “-er” or “more” that is used to show differences or similarities between two things (not three or more things). e.g: colder, more quickly.

صفات تفضیلی: شکل یک صفت یا قید که با “-er” یا “more” ساخته شده اند و برای نشان دادن تفاوت یا شباهت بین دو چیز (نه سه یا چند چیز) استفاده می شود، به عنوان مثال: سردتر، سریعتر.

21. complement: part of a sentence that completes or adds meaning to the predicate. e.g: Mary did not say where she was going.

متمم: بخشی از جمله است که کامل کننده گزاره است یا به آن معنی می دهد. به عنوان مثال: “ماری نگفت کجا می رود.”

22. compound noun: noun that is made up of more than one word; can be one word, or hyphenated, or separated by a space. e.g: toothbrush, mother-in-law, Christmas Day.

اسم مرکب: اسمی که از بیش از یک کلمه تشکیل شده باشد. می تواند یک کلمه باشد، یا خط پیوند باشد، یا با فاصله از هم جدا شود. به عنوان مثال: مسواک، مادرشوهر، روز کریسمس.

23. compound sentence: sentence with at least two independent clauses; usually joined by a conjunction. e.g: “You can have something healthy but you can’t have more junk food.”

جمله ترکیبی: جمله ای با حداقل دو عبارت مستقل که معمولاً با یک ربط به هم می پیوندند. به عنوان مثال: “شما می توانید چیز سالمی بخورید، اما نمی توانید خیلی غذاهای ناسالم بخورید.”

24. concord: another term for agreement.

توافق (پیوندهای منطقی): یک شرط دیگر برای توافق.

پیشنهادهای ویژه

کامل ترین پکیج آموزش گرامر زبان انگلیسی

کاملترین مجموعه ای که برای یادگیری گرامر به آن نیاز دارید.

نرم افزار مرجع کامل گرامر انگلیسی به زبان فارسی (ویژه اندروید)

یک مرجع کامل همیشه همراهتان روی گوشی

25. conditional: structure in English where one action depends on another. e.g: “If I win I will be happy”, “I would be happy if I won”

شرطی: ساختاری در زبان انگلیسی که در آن یک عمل به عملی دیگر بستگی دارد. به عنوان مثال: “اگر برنده شوم، خوشحال خواهم شد”، “خوشحال می شوم، اگر برنده شوم”

26. conjugate: to show the different forms of a verb according to voice, mood, tense, number and person; conjugation is quite simple in English compared to many other languages. e.g: I walk, you walk, he/she/it walks, we walk, they walk; I walked, you walked, he/she/it walked, we walked, they walked.

صرف افعال: برای نشان دادن اشکال مختلف یک فعل بر اساس صدا، حالت، زمان، عدد و شخص می باشد. صرف فعل در زبان انگلیسی در مقایسه با بسیاری از زبان های دیگر بسیار ساده است. به عنوان مثال: من راه می روم، شما راه می روید، او راه می رود، ما راه می رویم، آنها راه می روند. من راه افتادم، تو راه افتادی، او راه افتاد، ما راه افتادیم، آنها راه افتادند.

27. conjunction: word that joins or connects two parts of a sentence. e.g: Ram likes tea and coffee. Anthony went swimming although it was raining.

حرف ربط: کلمه ای که دو قسمت از جمله را به هم متصل می کند. به عنوان مثال: رم چای و قهوه را دوست دارد. آنتونی با اینکه باران می بارید به شنا رفت.

28. content word: word that has meaning in a sentence, such as a verb or noun (as opposed to a structure word, such as pronoun or auxiliary verb); content words are stressed in speech. e.g: “Could you BRING my GLASSES because I’ve LEFT them at HOME“

کلمه محتوادار: کلمه ای که در جمله معنی دارد، مانند یک فعل یا اسم (در مقابل یک کلمه ساختاری، مانند ضمیر یا فعل کمکی)؛ کلمات محتوادار در سخنرانی ها با استرس می شوند. به عنوان مثال: “می‌توانی عینک‌های من را بیاوری چون آنها را در خانه گذاشته‌ام”

29. continuous (progressive): verb form indicating actions that are in progress or continuing over a given time period (can be past, present or future); formed with “BE” + “VERB-ing”. e.g: “They are watching TV.”

استمرار: شکلی از فعل است که نشان دهنده ی اقداماتی است که در یک دوره زمانی معین در حال انجام یا ادامه دار هستند (می تواند گذشته، حال یا آینده باشد). ساختار این فعل، اینگونه تشکیل شده است: “BE” + “VERB-ing”. به عنوان مثال: “آنها در حال تماشای تلویزیون هستند.”

30. contraction: shortening of two (or more) words into one. e.g: isn’t (is not), we’d’ve (we would have)

مخفف: کوتاه کردن دو (یا چند) کلمه به یک کلمه. به عنوان مثال: isn’t (is not), we’d’ve (we would have)

31. countable noun: thing that you can count, such as apple, pen, tree (see uncountable noun) e.g: one apple, three pens, ten trees.

اسامی قابل شمارش: چیزی که می توانید بشمارید، مانند سیب، خودکار، درخت. به عنوان مثال: یک سیب، سه قلم، ده درخت.

32. dangling participle: illogical structure that occurs in a sentence when a writer intends to modify one thing but the reader attaches it to another. e.g: “Running to the bus, the flowers were blooming.” (In the example sentence it seems that the flowers were running.)

وجه وصفی معلق: ساختار غیرمنطقی زمانی در یک جمله رخ می دهد که نویسنده قصد دارد چیزی را اصلاح کند اما خواننده آن را به چیز دیگری متصل می کند. به عنوان مثال: “در حال دویدن به سمت اتوبوس، گل ها شکوفه می دادند.” (در جمله مثال به نظر می رسد که گل ها در حال دویدن بودند.)

پیشنهادهای ویژه

کامل ترین پکیج آموزش گرامر زبان انگلیسی

کاملترین مجموعه ای که برای یادگیری گرامر به آن نیاز دارید.