60 لغت مربوط به غذا و آشپزی در زبان انگلیسی

30 لغات آشپزی + آموزش واژگان زبان انگلیسی

دانستن نحوه آشپزی کردن یکی از کاربردی ترین مهارت هایی است که می توانیم یاد بگیریم. اگر بتوانیم آشپزی کنیم، می توانیم غذاهای سالمی را که در خانه با مواد تازه درست می شوند، بخوریم، به جای اینکه مجبور باشیم فست فودهای ناسالم یا غذاهای گران قیمت از قبل پخته یا منجمد را بخریم. پختن وعده های غذایی ما نه تنها سالم و ارزان است، بلکه اگر کتاب های آشپزی و وب سایت های آشپزی را بررسی کنیم و دستور العمل های جدیدی را برای امتحان پیدا کنیم، می تواند سرگرم کننده هم باشد.

📍 لغات کاربردی و ضروری را به صورت موضوع بندی شده ارائه داده ایم. در این قسمت، لغات مربوط به آشپزی کردن را فرا خواهید گرفت.

burnt toast
نان تست سوخته
boiling water
آب جوش
beating eggs
زدن تخم مرغ
baking a cake
پختن کیک
cutting a pepper
بریدن فلفل
cookbook
کتاب آشپزی
chopping green onions
خرد کردن پیاز سبز (پیازچه)
carving meat
بریدن گوشت
mashing potatoes
پوره کردن سیب زمینی
grilling
کباب کردن
grating cheese
رنده کردن پنیر
frying fish fillets
سرخ کردن فیله ماهی
roasting a chicken
کباب کردن مرغ
peeling an apple
پوست کندن سیب
mixing flour and eggs
مخلوط کردن آرد و تخم مرغ
melting butter
ذوب کردن کره
steaming broccoli
بروکلی بخارپز
sprinkling salt
نمک پاشیدن
slicing a tomato
برش دادن گوجه فرنگی
sautéing mushrooms
تفت دادن قارچ
whisking a cake mix
هم زدن مخلوط کیک
tablespoon and teaspoon
قاشق غذاخوری و قاشق چای خوری
stir-frying vegetables
سبزیجات سرخ کردنی
stirring a sauce
هم زدن سس

پیشنهادهای ویژه

آموزش کلمات زبان انگلیسی از پایه

پکیج تخصصی آموزش لغات و افزایش دایره واژگان انگلیسی

پکیجی کامل از مجموعه های تخصصی یادگیری لغات، از سطح مقدماتی تا فوق پیشرفته

نرم افزار دلفین با قابلیت جعبه لایتنر (G5) و دیکشنری رایگان

لغات انگلیسی را به راحتی با جعبه لایتنر رایگان دلفین، سریعتر و بهتر حفظ کنید.

Frying, boiling and steaming

Even if you only have a small stove or cooker with a couple of hotplates, you can cook delicious food at home. You can fry meat, fish or eggs in a frying pan with oil or butter. You can also chop or slice vegetables and sauté or stir-fry them in a pan or a wok. Another way of cooking vegetables and grains like rice is by boiling or steaming them. You can peel vegetables like potatoes and carrots before cooking them, and even mash them after they’re cooked if you like. You can also boil other foods like spaghetti, eggs and certain meats, or steam fish and other seafood like crabs and mussels.

With a simple hotplate you can also make soups and stews. The ingredients for these often include diced meats and vegetables as well as a pinch of salt. You can also sprinkle in spices like pepper or paprika or add herbs like basil or parsley. You can even make sauces by melting butter in a saucepan and mixing in flour and milk before adding other ingredients like grated cheese and then stirring until your sauce is smooth.

سرخ کردن، جوشاندن و بخارپز کردن

حتی اگر فقط یک اجاق گاز کوچک یا خوراک پز با چند چراغ خوراک پزی دارید، می توانید غذاهای خوشمزه را در خانه بپزید. می توانید گوشت، ماهی یا تخم مرغ را با روغن یا کره در ماهیتابه سرخ کنید. همچنین می‌توانید سبزیجات را خرد کرده یا برش دهید و آن‌ها را در تابه یا ووک تفت دهید یا سرخ کنید. روش دیگر پخت سبزیجات و غلات مانند برنج، جوشاندن یا بخارپز کردن آنها است. می توانید سبزیجاتی مانند سیب زمینی و هویج را قبل از پختن پوست بگیرید و در صورت تمایل بعد از پختن آنها را له کنید. همچنین می توانید غذاهای دیگری مانند اسپاگتی، تخم مرغ و برخی گوشت ها یا ماهی بخار پز و سایر غذاهای دریایی مانند خرچنگ و صدف را بجوشانید.

با یک اجاق گاز ساده هم می توانید سوپ و خورش درست کنید. مواد تشکیل دهنده آنها اغلب شامل گوشت و سبزیجات خرد شده و همچنین کمی نمک است. همچنین می توانید ادویه هایی مانند فلفل یا پاپریکا بپاشید یا گیاهانی مانند ریحان یا جعفری را اضافه کنید. حتی می توانید با آب کردن کره در قابلمه و مخلوط کردن آرد و شیر قبل از اضافه کردن مواد دیگر مانند پنیر رنده شده، سس درست کنید و سپس هم بزنید تا سس یکدست شود.

Grilling and roasting

If you have a stove with a grill or broiler, or an appliance such as an electric grill, you can also grill meat, fish and vegetables. If you’re grilling food at a high temperature, be careful. It’s easy to burn it if you cook the food for too long. But many people love grilling, and some even say it’s the best way to cook fish, steak and many other meats.

If you also have an oven you can roast certain meats and vegetables. In an oven, food is surrounded by hot air that gradually cooks from all sides, so roasting a whole chicken or a leg of lamb takes time. After being cooked, roast meat is carved into pieces before being served, often together with roast potatoes, carrots and onions. A meal like this is sometimes called a “Sunday roast” as it was traditionally cooked every Sunday in countries like England and Australia.

کباب کردن و بریان کردن

اگر اجاق گازی با کباب پز یا منقل، یا وسیله ای مانند کباب پز برقی دارید، می توانید گوشت، ماهی و سبزیجات را نیز کبابی کنید. اگر در حال کباب کردن غذا با دمای بالا هستید، مراقب باشید. اگر غذا را برای مدت طولانی بپزید ، به راحتی می سوزد. اما بسیاری از مردم کباب کردن را دوست دارند و حتی برخی می گویند این بهترین راه برای طبخ ماهی، استیک و بسیاری از گوشت های دیگر است.

اگر فر هم دارید می توانید گوشت و سبزیجات خاصی را تفت دهید. در فر، غذا با هوای گرم احاطه شده است که به تدریج از همه طرف پخته می شود، بنابراین کباب کردن یک مرغ کامل یا یک پای بره زمان می برد. پس از پخته شدن، گوشت کباب را قبل از سرو، برش می دهند و تکه تکه می کنند، اغلب همراه با سیب زمینی تنوری، هویج و پیاز. چنین وعده‌ای گاهی اوقات «کباب یکشنبه» نامیده می‌شود، زیرا به‌ طور سنتی هر یکشنبه در کشورهایی مانند انگلستان و استرالیا پخته می‌ شده است.

Baking

Ovens can also be used to bake foods like bread, cakes, cookies, pastries and pies. The main ingredient of most baked foods is wheat flour. After being sifted to remove any lumps, the flour is used to prepare a batter or dough that’s put into a preheated oven to bake. People often think baking is difficult, but as you can see, it can be easy if you have simple directions to follow.

پخت

همچنین می توان از فر برای پخت غذاهایی مانند نان، کیک، کلوچه، شیرینی و پای استفاده کرد. ماده اصلی اکثر غذاهای پخته شده، آرد گندم است. آرد را پس از الک کردن برای از بین بردن توده ها، برای تهیه خمیر یا خمیرآبه استفاده می کنند که در فر از قبل گرم شده برای پخت قرار می گیرد. مردم اغلب فکر می کنند پختن غذا دشوار است، اما همانطور که می بینید، اگر دستورالعمل های ساده ای برای پیروی داشته باشید، می تواند آسان باشد.

Text Words

add (verb): to put something else in.

Example: Add grated cheese to the white sauce and stir.

افزودن (فعل): چیز دیگری در آن گذاشتن (ریختن)

مثال: پنیر رنده شده را به سس سفید اضافه کرده و هم می زنیم.

bake (verb): to cook in an oven.

Example: I can bake cakes and pies, but I can’t bake bread.

پختن (فعل): پختن در فر.

مثال: من می توانم کیک و پای بپزم، اما نمی توانم نان بپزم.

beat (verb): to mix eggs, cream, etc. with a fork, a beater, or a whisk.

Example: To make scrambled eggs, beat the eggs before cooking them.

زدن (فعل): تخم مرغ، خامه و غیره را با چنگال، همزن برقی یا همزن دستی مخلوط کردن.

مثال: برای درست کردن تخم مرغ همزده، تخم مرغ ها را قبل از پختن هم بزنید.

boil (verb): to cook in boiling water.

Example: Will you boil the vegetables, or steam them?

جوشاندن (فعل): پختن در آب جوش.

مثال: سبزی ها را می جوشانید یا بخارپز می کنید؟

burn (verb): to spoil food by cooking it for too long or at a temperature that’s too high.

Example: Please don’t burn the toast.

سوزاندن (فعل): از بین بردن غذا با پختن آن به مدت طولانی یا در دمای بسیار بالا.

مثال: لطفا نان تست را نسوزان.

carve (verb): to cut slices or small pieces from a large piece of cooked meat.

Example: Who’d like to carve the roast chicken?

لایه لایه بریدن (فعل): برش یا تکه های کوچک از یک تکه بزرگ گوشت پخته شده.

مثال: چه کسی دوست دارد مرغ کباب شده را برش دهد؟

chop or chop up (verb): to cut into small pieces with a sharp knife.

Example: It’s easy to cut yourself when chopping onions, so be careful.

خرد کردن یا ریز ریز کردن (فعل): برش دادن به قطعات کوچک با چاقوی تیز.

مثال: هنگام خرد کردن پیاز به راحتی دستتان بریده می شود، پس مراقب باشید.

cook (verb): to prepare food for eating.

Example: What are you cooking for dinner?

آشپزی (فعل): غذا برای خوردن آماده کردن.

مثال: برای شام چی می پزی؟

cook book or cookery book (noun): a book of recipes, often with pictures.

Example: Can I borrow that cookbook with all the Asian recipes?

کتاب آشپزی یا کتاب آشپزی (اسم): کتابی از دستور العمل ها، اغلب با تصاویر.

مثال: آیا می توانم آن کتاب آشپزی را با تمام دستور العمل های آسیایی قرض بگیرم؟

dice (verb): to cut food into small cubes or squares.

Example: Dice the carrots and potatoes and add them to the soup.

نگینی خرد کردن (فعل): غذا را به صورت مکعبی یا مربع های کوچک برش دادن.

مثال: هویج و سیب زمینی را خرد کرده و به سوپ اضافه کنید.

dish (noun): food that’s cooked in a certain way.

Example: My favourite Indian dish is vegetable curry.

غذای اصلی (اسم): غذایی که به روش خاصی پخته می شود.

مثال: غذای هندی مورد علاقه من کاری سبزیجات است.

fry (verb): to cook food in hot oil, butter or fat.

Example: Heat some olive oil in a frying pan and then add the diced tomatoes.

سرخ کردن (فعل): پختن غذا در روغن داغ، کره یا چربی.

مثال: مقداری روغن زیتون را در ماهیتابه داغ کنید و سپس گوجه فرنگی های خرد شده را اضافه کنید.

grate (verb): to cut tiny slices from cheese, vegetables, chocolate, etc. with a grater.

Example: Grate half a cup of cheese and sprinkle it on top.

رنده کردن (فعل): تکه های ریز پنیر، سبزیجات، شکلات و غیره را با رنده برش دهید.

مثال: نصف فنجان پنیر را رنده کرده و روی آن بپاشید.

grease (verb): to rub butter or oil onto a baking pan or dish to stop food from sticking. 

Example: Should I grease the cake tin with butter or oil?

چرب کردن (فعل): مالیدن کره یا روغن روی تابه یا ظرف پخت برای جلوگیری از چسبیدن غذا.

مثال: آیا باید قالب کیک را با کره یا روغن چرب کنم؟

grill (verb): to cook directly over or under a very hot gas flame or electric element. 

Example: Is the fish grilled on an electric grill?

کباب کردن (فعل): پختن مستقیم روی یا زیر یک شعله گاز بسیار داغ یا المنت برقی.

مثال: آیا ماهی روی کباب پز برقی کباب می شود؟

herb (noun): a plant used for adding flavour to food.

Example: Good cooks always know which herbs to use.

سبزی (اسم): گیاهی که برای طعم دادن به غذا استفاده می شود.

مثال: آشپزهای خوب همیشه می دانند از چه گیاهانی (سبزی هایی) استفاده کنند.

ingredient (noun): any food, liquid, herb or spice that’s used to make a particular dish. 

Example: Chilli and fish sauce are basic ingredients in many Thai dishes.

مواد تشکیل دهنده (اسم): هر غذا، مایع، سبزی یا ادویه ای که برای تهیه یک غذای خاص استفاده می شود.

مثال: فلفل قرمز و سس ماهی مواد اولیه بسیاری از غذاهای تایلندی هستند.

mash (verb): to crush food like cooked potato until it’s a smooth mass.

Example: Could you mash the potatoes, please?

له کردن (فعل): له کردن غذا مانند سیب زمینی پخته تا زمانی که یک توده صاف شود.

مثال: آیا می توانید سیب زمینی ها را له کنید؟

melt (verb): to turn a solid substance into a liquid by heating.

Example: Melt some butter in a saucepan and then add the flour.

ذوب (فعل): با حرارت دادن یک ماده جامد را به مایع تبدیل کردن.

مثال: مقداری کره را در ماهی تابه ذوب کرده و سپس آرد را اضافه کنید.

mix (verb): to combine two or more substances. 

Example: The flour is mixed with a little oil and warm water to make a dough.

مخلوط کردن (فعل): ترکیب کردن دو یا چند ماده.

مثال: آرد را با کمی روغن و آب گرم مخلوط می کنند تا خمیر شود.

peel (verb): to take or cut the skin off a vegetable or fruit. 

Example: I get juice all over my fingers if I peel an orange.

پوست کندن (فعل): برداشتن یا بریدن پوست سبزیجات یا میوه.

مثال: اگر پرتقال را پوست بکنم از تمام انگشتانم آب می ریزد (می چکد).

pinch (noun): a very small amount of something like salt or ground spice. 

Example: Add a pinch of salt to the water before boiling vegetables.

ذره، مقدار اندک (اسم): مقدار بسیار کمی از چیزی مانند نمک یا ادویه آسیاب شده.

مثال: قبل از جوشاندن سبزیجات کمی نمک به آب اضافه کنید.

preheat (verb): to turn on and heat an oven or grill before cooking.

Example: It’s important to preheat your oven before baking scones.

از پیش گرم کردن (فعل): روشن کردن و گرم کردن فر یا کباب پز قبل از پختن.

مثال: مهم است که فر خود را قبل از پختن بیسکوییت ها از قبل گرم کنید.

prepare (verb): to make food ready for cooking or eating. 

Example: It takes an hour or more to prepare this dish.

آماده کردن (فعل): آماده کردن غذا برای پختن یا خوردن.

مثال:آماده کردن این غذا یک ساعت یا بیشتر طول می کشد.

recipe (noun): a list of ingredients and instructions for cooking a particular dish.

Example: My grandmother gave me this recipe for apple pie.

دستور پخت (اسم): لیستی از مواد و دستورالعمل های پخت یک غذای خاص.

مثال: مادربزرگم این دستور پخت پای سیب را به من داد.

roast (verb): to cook foods like meat and vegetables in an oven.

Example: Why don’t we roast some vegetables as well?

بریانی (کباب) کردن (فعل): پختن غذاهایی مانند گوشت و سبزیجات در فر.

مثال: چرا برخی سبزیجات را هم بریانی نمی کنیم؟

sauté (verb): to fry quickly in hot oil or fat.

Example: To begin, sauté the onions and garlic in a saucepan.

تفت دادن (فعل): به سرعت در روغن داغ یا چربی سرخ کردن.

مثال: برای شروع، پیاز و سیر را در ماهی تابه تفت دهید.

serve (verb): to give someone food that’s been prepared or a drink.

Example: Make sure the food’s still hot when you serve it.

سرو کردن (فعل): دادن غذای آماده یا نوشیدنی به کسی.

مثال: مطمئن شوید که هنگام سرو، غذا هنوز داغ است.

spice (noun): a plant part, often ground into a powder, that adds flavour to a dish.

Example: Which spices did you add to this sauce?

ادویه (اسم): قسمتی از گیاه که اغلب به صورت پودر در می آید و به غذا طعم می دهد.

مثال: کدام ادویه را به این سس اضافه کردید؟

sprinkle (verb): to add a few drops of liquid or a substance like salt or pepper by shaking a container or by using your fingers.

Example: Why do you sprinkle so much salt on everything?

پاشیدن (فعل): اضافه کردن چند قطره مایع یا ماده ای مانند نمک یا فلفل با تکان دادن ظرف یا انگشتان دست.

مثال: چرا اینقدر نمک روی همه چیز می پاشید؟

steam (verb): to cook in hot steam from boiling water. 

Example: Steaming vegetables destroys fewer nutrients than boiling them.

بخارپز کردن (فعل): پختن در بخار داغ از آب جوش.

مثال: بخارپز کردن سبزیجات نسبت به جوشاندن آنها، مواد مغذی کمتری را از بین می برد.

stir (verb): to move a spoon or other implement around to mix something. 

Example: If you don’t stir the sauce enough, it’ll be lumpy.

هم زدن (فعل): به حرکت درآوردن قاشق یا وسایل دیگر برای مخلوط کردن چیزی.

مثال: اگر سس را به اندازه کافی هم نزنید، قلمبه می شود.

stir-fry (verb): to fry quickly over a high heat while stirring. 

Example: Lots of people stir-fry all kinds of meat and vegetables these days.

سرخ کردن (همراه با هم زدن) (فعل): سرخ کردن سریع روی حرارت در حین هم زدن.

مثال: این روزها بسیاری از مردم انواع گوشت و سبزیجات را سرخ می کنند.

tablespoon (abbrev: “tbsp”) (noun): a large spoon used for serving.

Example: Add a tablespoon of flour to the melted butter and stir.

قاشق غذاخوری (مخفف: قاشق غذاخوری) (اسم): قاشق بزرگی که برای سرو استفاده می شود.

مثال: یک قاشق غذاخوری آرد را به کره آب شده اضافه کنید و هم بزنید.

teaspoon (abbrev: “tsp”) (noun): a small spoon.

Example: You didn’t use more than half a teaspoon of chili powder, did you?

قاشق چای خوری (مخفف: قاشق چای خوری) (اسم): یک قاشق کوچک.

مثال: شما بیشتر از نصف قاشق چای خوری پودر فلفل قرمز استفاده نکردید، درست است؟

whisk (verb): to mix something very quickly with a whisk.

Example: Break the eggs into a bowl and whisk until smooth.

همزن دستی (فعل): خیلی سریع چیزی را با همزن مخلوط کردن.

مثال: تخم مرغ ها را در یک کاسه بشکنید و هم بزنید تا یکدست شود.

📍 در قسمت زیر می توانید لیست بخش های مربوط به آموزش واژگان انگلیسی را مشاهده نمایید.

خوراکی ها (سبزیجات)

خوراکی ها (میوه ها)

خوراکی ها (غلات، حبوبات، آجیل)

خوراکی ها (گوشت و طیور)

خوراکی ها (ماهی و غذاهای دریایی)

خوراکی ها (لبنیات)

انواع غذاها

دو و میدانی – پارت اول

دو و میدانی – پارت دوم

دو و میدانی – پارت سوم

ژانر فیلم ها

آشپزی کردن

آشپزخانه و وسایل آشپزخانه

اتاق غذاخوری و چیدن میز غذا

رستوران

غذا و سلامت

غذاهای بریتانیایی

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا