✍️ واژگان در یادگیری زبان، نقش بسیار مهم و اساسی را دارند. گرچه تمامی مهارت ها مهم هستند، اما برقراری ارتباط بدون کلمات بسیار دشوارتر از بدون گرامر است. واژگان در هر زبانی، باعث به وجود آمدن ارتباط افراد با یکدیگر می شود. پس باید سعی کنیم دایره لغاتمان را روز به روز افزایش دهیم.
ما سعی می کنیم لغات زیادی را یاد بگیریم و از آنها در صحبت هایمان استفاده کنیم. بعضی از واژه ها را بیشتر استفاده می کنیم که به آنها “لغات فعال” و بعضی از آنها را وقتی می شنویم متوجه معنی آن می شویم، اما نمی توانیم از آنها استفاده کنیم، که به آنها “لغات منفعل” می گوییم. این مسئله نه تنها دریادگیری زبان دوم وجود دارد، بلکه در زبان مادری نیز همینطور است. ممکن است بسیاری از لغات در زبان فارسی وجود داشته باشد و شما آنها را شنیده باشید، اما اصلا از آنها استفاده نکرده باشید.
📍 لغات کاربردی و ضروری را به صورت موضوع بندی شده ارائه داده ایم. در این قسمت، لغات مربوط به خوراکی ها (سبزیجات) را فرا خواهید گرفت.
پیشنهادهای ویژه
پکیج تخصصی آموزش لغات و افزایش دایره واژگان انگلیسی
پکیجی کامل از مجموعه های تخصصی یادگیری لغات، از سطح مقدماتی تا فوق پیشرفته
نرم افزار دلفین با قابلیت جعبه لایتنر (G5) و دیکشنری رایگان
لغات انگلیسی را به راحتی با جعبه لایتنر رایگان دلفین، سریعتر و بهتر حفظ کنید.
Vegetables Vocabulary
One type of food that nearly everyone eats every day is the food group called vegetables. Some vegetables grow underground, including root vegetables like potatoes, yams, carrots, turnips and beetroot as well as bulbs like onion and garlic.
Green vegetables or greens include leaf vegetables like spinach and cabbage as well as certain legumes like peas and string beans. Many vegetables have seeds inside, and the best-known of these include pumpkin, squash, eggplant and the many kinds of pepper like the green pepper, chili pepper and the bell pepper or capsicum. Salad vegetables such as lettuce and cucumber are eaten raw while other vegetables, including cauliflower, mushrooms and stem vegetables like asparagus and celery, can be eaten either raw or cooked.
لغات سبزیجات
یکی از انواع مواد غذایی که تقریبا می توان گفت، همه هر روز از آن استفاده می کنند، گروه غذایی به نام سبزیجات است. بعضی از سبزیجات در زیر زمین رشد می کنند، سبزیجات ریشه ای شامل سیب زمینی، یم، هویج، شلغم و چغندر و همچنین پیازها مانند پیاز و سیر می باشد.
سبزیجات سبز یا سبزی ها شامل سبزیجات برگ دار مانند اسفناج و کلم، همچنین حبوبات خاصی مانند نخود و لوبیا چیتی می باشند. بسیاری از سبزیجات دارای هسته یا دانه می باشند و شناخته شده ترین آنها شامل کدو تنبل، کدو حلوایی، بادمجان و انواع زیادی فلفل، مانند فلفل سبز، فلفل تند و فلفل دلمه ای یا فلفل دلمه ای هستند. سبزیجات سالاد مانند کاهو و خیار، خام خورده می شوند در حالی که سبزیجات دیگر از جمله گل کلم، قارچ و سبزیجات ساقه ای مانند مارچوبه و کرفس را می توان به صورت خام یا پخته استفاده کرد.
Text Words
bulb (noun): a round underground part of certain plants like onion and garlic plants.
Lots of flowers like tulips and daffodils are grown from bulbs.
پیاز (اسم) : قسمت گردی از یک گیاه خاص که در زیر زمین است، مانند پیاز و سیر.
مثال: گل های زیادی مانند لاله و نرگس از پیازها رشد می کنند.
greens (noun): green vegetables.
Example: Mum says we have to eat our greens before we have dessert.
سبزی (اسم) : سبزیجات سبز.
مثال: مامان می گوید، قبل از اینکه دسر بخوریم باید سبزیجات بخوریم.
leaf vegetable (noun): a leaf or leafy plant that’s eaten as a vegetable, like spinach.
Example: There are hundreds of leaf vegetables in Africa that we’ve never heard of.
سبزیجات برگ دار (اسم) : یک برگ یا یک گیاه برگ دار که به عنوان سبزیجات خورده می شود، مانند اسفناج.
مثال: صدها سبزیجات برگ دار در آفریقا وجود دارد که ما هرگز نشنیده ایم.
legume (noun): a seed that grows in a pod, like a pea or bean.
Example: A healthy diet includes lots of legumes.
حبوبات (اسم) : دانه ای که در غلاف رشد می کند، مانند نخود و لوبیا.
مثال: یک رژیم سالم شامل مقدار زیادی حبوبات است.
raw (adjective): not cooked.
Example: Some people think cooking destroys vitamins so they eat lots of raw food.
خام (صفت) : پخته نشده
مثال: بعضی از مردم فکر می کنند پختن (مواد غذایی) ویتامین آنها را از بین می برد بنابراین آنها بسیاری از غذاهایشان را خام می خورند.
root vegetable (noun): a vegetable that grows under the ground, like potato and carrot.
Example: If root vegetables aren’t harvested in time, they can rot in the ground.
سبزیجات ریشه ای (اسم) : سبزیجاتی که در زیر زمین رشد می کنند، مانند سیب زمینی و هویج.
مثال: اگر سبزیجات ریشه ای به موقع برداشت نشوند، آنها می توانند در زیر زمین پوسیده شوند.
salad vegetable (noun): a vegetable that’s often used in salads.
Example: All the salad vegetables are in the same part of the supermarket.
سبزیجات سالاد (اسم) : سبزیجاتی هستند که اغلب در سالادها استفاده می شوند.
مثال: همه ی سبزیجات سالاد در یک قسمت از سوپرمارکت هستند.
vegetable (noun): part of a plant that can be cooked and eaten with a main course.
Example: The more fruit and vegetables we eat, the healthier we’ll be.
سبزیجات (اسم) : بخشی از گیاه که می توان آن را پخت و با غذای اصلی خورد.
مثال: هر چقدر میوه و سبزیجات بیشتر بخوریم، سالم تر خواهیم بود.
📍 در قسمت زیر می توانید لیست بخش های مربوط به آموزش واژگان انگلیسی را مشاهده نمایید.
خوراکی ها (غلات، حبوبات، آجیل)