اصطلاحات رایج آمریکایی به فارسی – درس سی و نهم

اکنون درس سی و نهم از آموزش اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی را در اختیار شما قرار می دهیم. آموزش این دروس بسیار کاربردی و ضروری هستند. هر زبان آموزی باید در مکالمات و یا نوشته های خود، اصطلاحات و اسلنگ هایی را به کار برد. این دروس همراه با نکاتی و آموزش هایی که در اختیار شما قرار می دهد، کمک می کند که به راحتی از آنها استفاده کنید. توجه داشته باشید که استفاده از اصطلاحات در مکالمات شما، آنها را زیبا و جذاب جلوه می دهد.

اکنون درس سی و نهم از آموزش پرکاربردترین اصطلاحات انگلیسی را برای شما قرار می دهیم:

روابط مطلوب  (Pleasant relationships)

21. bump into sb         برخورد کردن – (کسی را به طور اتفاقی) دیدن

A: Why are you late?

B: I’m sorry. I bumped into an old friend and we chatted for a few minutes.

چرا دیر کردی؟

ببخشید. با یک دوست قدیمی برخورد کردم و چند دقیقه ای باهم گپ زدیم.

پیشنهادهای ویژه

55 مجموعه اصطلاحات و ضرب المثل های انگلیسی

بسته مجموعه های آموزش اصطلاحات و اسلنگ های انگلیسی

یادگیری کامل اسلنگها، اصطلاحات عامیانه، فعلهای چند قسمتی و …

نرم افزار دلفین با قابلیت جعبه لایتنر (G5) و دیکشنری رایگان

لغات انگلیسی را به راحتی با جعبه لایتنر رایگان دلفین، سریعتر و بهتر حفظ کنید.

22. break the ice           سر صحبت را باز کردن – سکوت را شکستن

A: How can I start a conversation when I meet someone for the first time?

B: Well, most people begin by speaking about the weather just to break the ice.

وقتی با کسی برای اولین بار آشنا می شوم، چطور می توانم سر صحبت را باز کنم؟

خوب اغلب مردم راجع به هوا حرف می زنند فقط برای اینکه سر صحبت را باز کنند.

23. look sb in the eye          توی چشم کسی نگاه کردن

A: What did he say to you?

B: He looked me in the eye and told me he loved me.

به تو چه گفت؟

توی چشمم نگاه کرد و گفت که مرا دوست دارد.

24. drop in on sb          یک نوک پا به دیدن کسی رفتن – سرزده به دیدن کسی رفتن

A: Shall we go and visit the Parkers today?

B: I hate to drop in on people when they aren’t expecting us.

امروز به دیدن خانواده پارکر برویم؟

من خیلی بدم می آید که وقتی مردم منتظر ما نیستند سرزده به دیدنشان برویم.

25. come to terms with sb            به توافق رسیدن (با کسی)

(to reach an agreement)

A: Why do you want to quit?

B: I can’t come to terms with my boss about my salary and benefits.

چرا می خواهی کارت را رها کنی؟

نمی توانم با رئیسم راجع به حقوق و مزایای خودم به توافق برسم.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا