اکنون درس پانزدهم از آموزش اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی را در اختیار شما قرار می دهیم. آموزش این دروس بسیار کاربردی و ضروری هستند. هر زبان آموزی باید در مکالمات و یا نوشته های خود، اصطلاحات و اسلنگ هایی را به کار برد. این دروس همراه با نکاتی و آموزش هایی که در اختیار شما قرار می دهد، کمک می کند که به راحتی از آنها استفاده کنید. توجه داشته باشید که استفاده از اصطلاحات در مکالمات شما، آنها را زیبا و جذاب جلوه می دهد.
اکنون درس پانزدهم از آموزش پرکاربردترین اصطلاحات انگلیسی را برای شما قرار می دهیم:
توانایی ها و ضعف های آدم ها3 (People’s abilities & weaknesses3)
13. be in good / great / perfect / poor / terrible … shape در وضعیت خوب – خوش هیکل و قوی – سالم و محکم
(in good / perfect … condition)
A: I go to the gym and work out 3 days a week.
B: It really shows. You’re in great shape.
من هفته ای سه روز در باشگاه بدنسازی می کنم.
کاملا معلوم است. هیکلت عالی است.
پیشنهادهای ویژه
بسته مجموعه های آموزش اصطلاحات و اسلنگ های انگلیسی
یادگیری کامل اسلنگها، اصطلاحات عامیانه، فعلهای چند قسمتی و …
نرم افزار دلفین با قابلیت جعبه لایتنر (G5) و دیکشنری رایگان
لغات انگلیسی را به راحتی با جعبه لایتنر رایگان دلفین، سریعتر و بهتر حفظ کنید.
14. be alive and kicking سالم و سرحال
(still living, healthy and active)
A: I heard your father had an operation. How is he now?
B: Thank God he’s alive and kicking.
شنیدم پدرت عمل داشت. حالا حالش چطور است؟
خداروشکر سالم و سرحال است.
15. be safe and sound صحیح و سالم
(be safe and healthy)
A: Your car’s a wreck. What happened?
B: I had a terrible accident but I wasn’t hurt.
A: Oh. I’m really glad to see you safe and sound.
ماشینت داغون شده. چه اتفاقی افتاد؟
تصادف خیلی بدی کردم ولی خودم صدمه ای ندیدم.
واقعا خوشحالم که تو را صحیح و سالم می بینم.
16. be thick – skinned پوست کلفت بودن – حساس و زود رنج نبودن
(not easily upset or hurt, insensitive)
A: Everybody says you get along well with people.
B: Yes, I think so. I don’t get upset easily when people are rude to me. I can say I’m pretty thick – skinned.
همه می گویند تو با مردم خوب تا می کنی.
به گمانم همینطور است. وقتی مردم بی ادبی می کنند، زود دلخور نمی شوم. می توانم بگویم حسابی پوست کلفتم.
17. be nobody’s fool عاقل – دانا
(a sensible or wise person who cannot be easily deceived.) شخص معقول و دانا که به آسانی فریب نمی خورد
A: Joe doesn’t look very bright to me.
B: Yes, he looks as if he’s not very bright but he’s nobody’d fool.
جو چندان باهوش به نظرم نمی رسد.
بله، ظاهرا خیلی باهوش به نظر نمی رسد ولی آدم عاقل و دانایی است.
18. have a clear / clean conscience وجدان راحت داشتن – عذاب وجدان نداشتن
(to be free of guilt about sb/sth)
A: People talk a lot behind your back. They say Alice got fired because of you.
B: It’s not at all true. She was fired because she couldn’t do her job properly. I have a clear conscience about her.
مردم خیلی پشت سرت حرف می زنند. می گویند آلیس به خاطر تو اخراج شد.
ابدا اینطور نیست. او اخراج شد چون نمی توانست کارش را درست انجام دهد. در مورد او وجدان من راحت است.
19. have the right to do sth حق (انجام کاری را) داشتن
A: You’ve been reading my letters again, Mom. What gives you the right to do so?
B: Well, I’m your mother and I believe I have the right to read your letters once in a while.
مادر باز هم نامه های مرا خوانده ای. به چه حقی این کار را می کنی؟
خوب من مادرت هستم و معتقدم این حق را دارم که گهگاهی نامه هایت را بخوانم.
20. take after sb شبیه کسی بودن – به کسی رفتن
(resemble sb, esp. one’s mother or father in appearance or character) به پدر یا مادر خود رفتن، از نظر قیافه و ظاهر و یا شخصیت
A: Did you get a chance to talk to my daughter?
B: Yes, I did. I didn’t recognize her at first because she doesn’t take after you at all.
فرصت کردی با دخترم حرف بزنی؟
بله، اول او را نشناختم. چون که اصلا به شما نرفته است.
سلام و خسته نباشید از سایت خوبتون می خواستم اصطلاحات بالا رو که معنی فارسی دارند رو خریداری کنم باید باید کدام بسته رو بخرم.
سلام؛
شما باید پکیج آموزش اصطلاحات انگلیسی را خریداری کنید.
لطفا جهت کسب اطلاعات و تهیه محصول با این شماره تماس بگیرید:
09399122030