داستان های معروف انگلیسی به فارسی – زنان کوچک (قسمت سیزدهم)

اکنون قسمت سیزدهم از فصل ششم زنان کوچک را در اختیار شما قرار می دهیم. متن داستان همراه با ترجمه فارسی می باشد که زبان آموزانی که در سطح مبتدی هستند، بتوانند به راحتی از آن استفاده کنند. فراموش نکنید که یادگیری زبان انگلیسی همراه با خواندن داستان بسیار کاربردی و موثر است.

The morning after that, Jo thought, “I want to be happy today. I’m going to go ice skating with Laurie.”

بامداد روز بعد از آن، جو اندیشید: “امروز می خواهم شاد باشم. با لاری می روم اسکیت روی یخ.”

She and Laurie walked down the road with their skates.

او و لاری به اسکیت هایشان در خیابان راه افتادند.

Amy watched them. She wanted to go too.

امی آنها را تماشا کرد. دلش می خواست او نیز برود.

پیشنهادهای ویژه

دانلود کتاب داستان انگلیسی با معنی

بسته کامل کتابهای داستان انگلیسی (PDF, MP3)

صدها کتاب داستان سطح بندی شده، بهترین منبع برای یادگیری و تقویت زبان با داستان

داستانهای کوتاه طنز انگلیسی با ترجمه فارسی

نرم افزار داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی (ویژه اندروید)

داستانهای کوتاه سطح بندی شده، همراه با فایل صوتی و هایلایت هوشمند و تمرین

اپلیکیشن درک مطلب و خواندن

نرم افزار تقویت درک مطلب انگلیسی (ویژه اندروید)

متن های مخصوص درک مطلب با ترجمه فارسی، همراه با فایل صوتی و هایلایت هوشمند و تمرین

Meg said to her, “Go afterthem. Kiss Jo, and say ‘ sorry ‘ again.”

مگ به او گفت: “دنبالشان برو. جو را ببوس و دوباره بگو ‘متاسفم’.”

Amy walked to the river behind Jo and Laurie.

امی پی جو و لاری به سوی رودخانه راه افتاد.

Then Jo and Laurie started to skate, and Amy askated too.

سپس جو و لاری شروع به اسکیت کردند، و امی نیز اسکیت کرد.

Jo didn’t look at her and Laurie didn’t see her.

جو به او نگاه نکرد و لاری نیز او را ندید.

Then Amy moved away from them. The ice was thin there and suddenly – CRACK! She went down into the cold water.

سپس امی از آنان دور شد. یخ در آنجا نازک بود و ناگهان – کراک! او به درون آب سرد سرازیر شد.

“Help! Help me!” Amy called.

امی ندا داد: “کمک! کمکم کنید!”

Jo looked now.

اینک جو نگاه کرد.

“Oh, no! Amy!” She said. “We’re coming, Amy!”

او گفت: “اوه، نه! امی! ما داریم می آییم، امی!”

Jo and Laurie quickly helped Amy out of the water.

جو و لاری شتابان به امی کمک کردند، او را از آب بیرون آوردند.

She was very cold. Her face and hands were blue.

او خیلی یخ کرده بود. چهره و دستانش کبود شده بودند.

They went home quickly, and Hannah went to Amy’s bedroom with her.

آنان سریع به خانه رفتند، و هانا با امی به اتاق خوابش رفت.

Later, Jo was in Amy’s room with her mother . They talked quietly.

بعدا، جو با مادرش در اتاق امی بودند. آنان به آرامی گفتگو می کردند.

“Is Amy going to get well?” Jo asked.

جو پرسید: ” امی خوب می شود؟”

“Yes,” Mrs. March said. “You came home very quickly. You helped her.”

خانم مارچ گفت: ” بله، شما خیلی سریع آمدید خانه. به او کمک کردید.”

Jo said, ” I was very angry with Amy, but now I’m sorry. I’m often angry. What can I do?

جو گفت: ” از دست امی خیلی عصبانی بودم، ولی حالا پشیمانم. من اغلب عصبانی می شوم. چکار می توانم بکنم؟

She looked at her sister. She was beautiful with her yellow hair.

او به خواهرش نگریست. امی با موهای زردش زیبا بود.

Amy opened her eyes and looked at Jo.

امی چشم گشود و جو را نگریست.

They kissed, and they were friends again.

آنان یکدیگر را بوسیدند و دوباره آشتی کردند.

“Jo,” said Mother, “You are very angry sometimes. You can stop that. Please try! But you’re a good girl, and I love you.”

مادر گفت: ” جو، تو گاهی خیلی عصبانی می شوی. می توانی تمامش کنی. لطفا سعی کن! ولی دختر خوبی هستی، و من دوستت دارم.”

Jo kissed her mother.

جو مادرش را بوسید.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا