همیشه در یادگیری گرامر و دستور زبان انگلیسی، به آموزش موضوعات مختلف پرداخته ایم. در واقع آموزش موضوعات مختلف باعث می شود که شما بتوانید به خوبی صحبت کنید و بنویسید. اگر با دستور یک زبان آشنایی نداشته باشید، نمی توانید جمله بندی درستی داشته باشید و کلمات را به درستی در کنار هم بچینید. اما نقش هر کدام از این کلمات چیست؟ و چه کاری در جمله انجام می دهند؟ در این پست ما با موضوعات مختلف دستور زبان کاری نداریم، بلکه می خواهیم شما را با کلمات مختلفی که در جمله ها به کار می روند، آشنا کنیم.
در آموزش و یادگیری گرامر زبان انگلیسی ممکن است با یک سری کلمات مواجه شوید که تا به حال اصلا آنها را نشنیده اید و نمی دانید که کاربرد آنها چگونه است؟ در این پست ما قصد داریم شما را با اینگونه کلمات آشنا کنیم و نحوه استفاده از آنها را به شما یاد بدهیم.
این واژه ها همراه با تعریف و توضیح کامل هستند که مثال هایی هم برای تفهیم بهتر شما آورده شده است:
(اصطلاحات گرامری) Grammar Terms
1. active voice: one of two voices in English; a direct form of expression where the subject performs or “acts” the verb; see also passive voice. e.g: “Many people eat rice”
جهت معلوم: Active voice چیست؟ Active voice یا «جهت معلوم» یکی از دو جهت در زبان انگلیسی است (جهت معلوم و مجهول). این جهت یک فرم مستقیمی از بیان است که در آن فاعل، فعل را انجام می دهد یا در واقع به آن “عمل می کند”. جهت مجهول را نیز ببینید، به عنوان مثال: “بسیاری از مردم برنج می خورند.”
2. adjective: part of speech that typically describes or “modifies” a noun. e.g: “It was a big dog.”
صفت: بخشی از گفتار است که معمولاً یک اسم را توصیف یا “اصلاح” می کند. به عنوان مثال: “آن یک سگ بزرگ بود.”
3. adjective clause: seldom-used term for relative clause.
جمله واره وصفی: به ندرت برای جمله موصولی استفاده می شود.
4. adjunct: word or phrase that adds information to a sentence and that can be removed from the sentence without making the sentence ungrammatical. e.g: I met John at school.
افزوده: کلمه یا عبارتی که اطلاعاتی را به جمله اضافه می کند و می تواند بدون اینکه جمله را از حالت گرامری (دستور زبانی) خارج کند، از جمله حذف شود.
به عنوان مثال: من با جان در مدرسه آشنا شدم.
5. adverb: word that modifies a verb, an adjective or another adverb. e.g: quickly, really, very.
قید: کلمه ای که یک فعل، یک صفت یا یک قید دیگر را تغییر می دهد (اصلاح می کند). به عنوان مثال: به سرعت، واقعا، بسیار.
…
لیست اصطلاحات گرامری انگلیسی؛ [همراه با توضیح و مثال] – بخش 10بیشتر بخوانید »