در این پست، بخشی از شعر سهراب سپهری را همراه با ترجمه در اختیار علاقه مندان به زبان انگلیسی قرار می دهیم. همچنین این پست برای علاقه مندان به شعر و ادبیات فارسی نیز مورد استفاده می باشد. بسیاری از کاربران دنبال اشعار انگلیسی و یا شعرهای فارسی به انگلیسی هستند که به سختی می توانند آنها را پیدا کنند. سایت Languagedownload با قرار دادن گزیده ای از اشعار بزرگان به صورت رایگان برای شما عزیزان، قصد دارد رضایت زبان آموزان و کاربران عزیز را نسبت به سایت بی نظیر لنگوئیج دانلود جذب کند.
قسمت دوم از شعر سهراب سپهری، به نام ” صدای پای آب ” را بر روی سایت قرار داده ایم: (برای مشاهده روی ادامه مطلب کلیک کنید)
پیشنهادهای ویژه
نرم افزار دوره کامل آموزش انگلیسی (ویژه اندروید)
نرم افزار اندروید دلفین همراه با صدا و تمرین، از الفبا تا سطوح بالا، به صورت کاملا خودآموز و بدون نیاز به استاد
Like a breeze, my Ka’ba wafts from orchard to orchard from town to town.
My black stone is the light reflected on flowerbeds.
I’m a native of Kashan:
An artist by profession.
Sometimes, I build a cage of colours and offer it for sale
to rase your lonely heart
With the song of the peony confined therein.
It’s a fancy! Only a gancy! … I know.
My canvas is lifeless.
I well know my painted pound is fishless.
I’m a native of Kashan,
Descending perhaps
From a plant in India, an earthenware from Sialk
Or perhaps from a prostitute in the streets of Bukhara.
Father died after twice migrating of swallows, twice falling of snow,
Twice sleeping on the terraced-roof,
Father died beyond Time.
When my father died, the sky shone blue.
My mother jumped up from sleep. My sister turned pretty.
When my father died the police were all poets.
“How many kilos of melon?” the greengrocer asked.
“How much is a gram of consolation?” I reciprocated.
Father painted
Made tars, played the tar as well
کاملترین پکیج آموزش های شنیداری انگلیسی (صوتی)
بهترین مجموعه برای تقویت قدرت شنیدار، تقویت مکالمه و ریدینگ، مناسب برای استفاده روی گوشی یا داخل خودرو
آهنگ های انگلیسی با ترجمه فارسی
آهنگ های جذاب انگلیسی همراه با متن انگلیسی و فارسی با هایلایت همزمان با ترانه
“ترجمه فارسی”
کعبه ام مثل نسیم، می رود باغ به باغ، می رود شهر به شهر.
“حجرالاسود” من روشنی باغچه است.
اهل کاشانم:
پیشه ام نقاشی است.
گاه گاهی قفسی میسازم با رنگ، می فروشم به شما
تا به آواز شقایق که در آن زندانی است
دل تنهایی تان تازه شود.
چه خیالی! چه خیالی! می دانم.
پرده ام بی جان است.
خوب می دانم، حوض نقاشی من بی ماهی است.
اهل کاشانم.
نسبم شاید برسد
به گیاهی در هند، به سفالینه ای از خاک “سیلک”.
نسبم شاید، به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد.
پدرم پشت دوبار آمدن چلچله ها، پشت دو برف،
پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی
پدرم پشت زمان ها مرده است.
پدرم وقتی مرد، آسمان آبی بود.
مادرم بی خبر از خواب پرید، خواهرم زیبا شد.
پدرم وقتی مرد، پاسبان ها همه شاعر بودند.
مرد بقال از من پرسید: “چند من خربزه می خواهی؟”
من از او پرسیدم: “دل خوش سیری چند؟”
پدرم نقاشی می کرد
تار هم می ساخت، تار هم می زد.
بسیار عالی
خیلی خوبه