شعر سهراب سپهری به نام ندای آغاز همراه با معنی انگلیسی

در این پست، شعری از سهراب سپهری را همراه با ترجمه در اختیار علاقه مندان به زبان انگلیسی قرار می دهیم. همچنین این پست برای علاقه مندان به شعر و ادبیات فارسی نیز مورد استفاده می باشد. بسیاری از کاربران دنبال اشعار انگلیسی و یا شعرهای فارسی به انگلیسی هستند که به سختی می توانند آنها را پیدا کنند. سایت Languagedownload با قرار دادن گزیده ای از اشعار بزرگان به صورت رایگان برای شما عزیزان، قصد دارد رضایت زبان آموزان و کاربران عزیز را نسبت به سایت بی نظیر لنگوئیج دانلود جذب کند.

قسمت سی و ششم از شعر سهراب سپهری، به نام ” ندای آغاز ” را بر روی سایت قرار داده ایم: (برای مشاهده روی ادامه مطلب کلیک کنید)

بهترین پکیج صوتی آموزش زبان انگلیسی + 15 محصول عالی

کاملترین پکیج آموزش های شنیداری انگلیسی (صوتی)

بهترین مجموعه برای تقویت قدرت شنیدار، تقویت مکالمه و ریدینگ، مناسب برای استفاده روی گوشی یا داخل خودرو

آهنگ های انگلیسی با ترجمه فارسی و هایلایت

آهنگ های انگلیسی با ترجمه فارسی

آهنگ های جذاب انگلیسی همراه با متن انگلیسی و فارسی با هایلایت همزمان با ترانه

The Primal Call

Where are my shoes?

Someone called me by name “Sohrab”.

The voice was familiar as is air with the body of a leaf.

My mother is sleeping.

So are Manuchehr and Parvaneh and perhaps all townsfolk.

The June night creeps over the moments like an elegy

And a cool breeze wafts away my sleep from the green hem of the blanket.

It smells like migration.

My pillow is stuffed with the singing feathers of swallows.

Morning will fall

And into this bowl of water

The sky will migrate.

I should go tonight.

I talked to these folks through the openest window

Alas, I never heard a word of the stuff of time.

No eyes glanced lovingly at earth.

No one was enchanted by a flowerbed.

No one noticed a field magpie.

پیشنهادهای ویژه

جامع ترین بسته منابع آموزش زبان انگلیسی - مقدماتی تا پیشرفته

پکیج کامل منابع آموزش انگلیسی (30 دی وی دی)

گلچینی از بهترین مجموعه های آموزش انگلیسی، تقویت همه مهارتهای زبان

نرم افزار دوره کامل آموزش انگلیسی (ویژه اندروید)

نرم افزار اندروید دلفین همراه با صدا و تمرین، از الفبا تا سطوح بالا، به صورت کاملا خودآموز و بدون نیاز به استاد

“ترجمه فارسی”

“ندای آغاز”

کفش هایم کو؟

چه کسی بود صدا زد، سهراب؟

آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ.

مادرم در خواب است.

و منوچهر و پروانه، و شاید همه ی مردم شهر.

شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه ها می گذرد.

و نسیمی خنک از حاشیه ی سبز پتو خواب مرا می روبد.

بوی هجرت می آید:

بالش من پر آواز پر چلچله هاست.

صبح خواهد شد

و به این کاسه ی آب

آسمان هجرت خواهد کرد.

باید امشب بروم.

من از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم

حرفی از جنس زمان نشنیدم.

هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود.

کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.

هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا