داستان های کوتاه زبان انگلیسی – زنان کوچک (قسمت دوم)

اکنون قسمت دوم از فصل اول زنان کوچک را در اختیار شما قرار می دهیم. متن داستان همراه با ترجمه فارسی می باشد که زبان آموزانی که در سطح مبتدی هستند، بتوانند به راحتی از آن استفاده کنند. فراموش نکنید که یادگیری زبان انگلیسی همراه با خواندن داستان بسیار کاربردی و موثر است.

ادامه داستان:

“Yes, said Jo. “Let’s do that. We can buy them tomorrow. What can we get for her?”

جو گفت: “بله، بیایید همین کار را بکنیم. می توانیم فردا بخریمشان. چه می توانیم برایش بگیریم؟”

Then Mrs. March arrived in her dark coat and old hat. She called, Children, i’m home!

آنگاه خانم مارچ با کت تیره و کلاه کهنه اش رسید. او ندا داد: “بچه ها، من آمدم خانه!”

پیشنهادهای ویژه

دانلود کتاب داستان انگلیسی با معنی

بسته کامل کتابهای داستان انگلیسی (PDF, MP3)

صدها کتاب داستان سطح بندی شده، بهترین منبع برای یادگیری و تقویت زبان با داستان

داستانهای کوتاه طنز انگلیسی با ترجمه فارسی

نرم افزار داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی (ویژه اندروید)

داستانهای کوتاه سطح بندی شده، همراه با فایل صوتی و هایلایت هوشمند و تمرین

اپلیکیشن درک مطلب و خواندن

نرم افزار تقویت درک مطلب انگلیسی (ویژه اندروید)

متن های مخصوص درک مطلب با ترجمه فارسی، همراه با فایل صوتی و هایلایت هوشمند و تمرین

“Hello, Mother!” the girls answered. “Come and kiss me, girls!” Mrs. March said. They went to her, and she smiled at them.

دخترها پاسخ دادند: “سلام، مادر!” خانم مارچ گفت: “بیایید مرا ببوسید دخترها!” آنان به سویش آمدند و او به رویشان لبخند زد.

“I have a letter from Father,” she said. “Let’s eat, and then we can read it.”

او گفت: “من یک نامه از پدر دارم. بیایید غذا بخوریم، بعد می توانیم بخوانیمش.”

Later in the evening, Mrs. March said, “Sit down now, girls. I’m going to read Father’s letter to you.”

بعدا در آن شامگاه، خانم مارچ گفت: “دخترها بنشینید. می خواهم نامه ی پدر را برایتان بخوانم.”

It was a happy letter. Father didn’t talk about the war. The letter finished.

نامه ی شادی بود. پدر از جنگ نگفته بود. نامه به پایان رسید.

“Give my love and a kiss to my little women. A year is a long time, but I think of them every day.”

“عشق و بوسه ی مرا به زنان کوچکم برسان. یک سال مدت درازی است، ولی من هر روز به آنان فکر می کنم.

The girls were very unhappy. They wanted their father. They thought about his letter.

دخترها بسیار اندوهگین بودند. آنان پدرشان را می خواستند. به نامه اش اندیشیدند.

” I’m going to be good this year,” Amy said.

امی گفت: “امسال می خواهم خوب باشم.”

” I don’t like my work,” Meg said, “but I’m going to do it well.”

مگ گفت: “من کارم را دوست ندارم، ولی خوب انجامش خواهم داد.”

” I want to be a “little woman” for Father,” Jo said. ” I’m often angry, but I’m going to stop now.”

جو گفت: “من می خواهم برای پدر یک “زن کوچک” باشم. من اغلب عصبانی می شوم، ولی حالا می خواهم ترکش کنم.”

Beth didn’t talk. She looked at the floor.

بت حرفی نزد. او به زمین نگاه کرد.

” Don’t be unhappy, girls!” Mrs. March said. “Let’s play a game.” After the game, Beth played the old piano.

خانم مارچ گفت: “غصه نخورید دخترها! بیایید یک بازی بکنیم.” پس از بازی، بت پیانوی کهنه را نواخت.

Then Mrs. March said, “Good night, girls. Sleep well!”

سپس خانم مارچ گفت: “شب بخیر دخترها. خوب بخوابید!”

She kissed her doughters, and the four girls went up to bed.

او دخترانش را بوسید، و چهار دختر بالا به رختخواب رفتند.

پایان فصل اول

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا