داستان های جذاب و ساده زبان انگلیسی – زنان کوچک (قسمت هشتم)

اکنون قسمت هشتم از فصل چهارم زنان کوچک را در اختیار شما قرار می دهیم. متن داستان همراه با ترجمه فارسی می باشد که زبان آموزانی که در سطح مبتدی هستند، بتوانند به راحتی از آن استفاده کنند. فراموش نکنید که یادگیری زبان انگلیسی همراه با خواندن داستان بسیار کاربردی و موثر است.

Jo went into Laurie’s house and they talked.

جو به درون خانه ی لاری رفت و صحبت کردند.

Jo thought, “Laurie doesn’t see many people – only old Mr. Laurence and his teacher, Mr. Brooke.”

جو اندیشید: “لاری آدم های زیادی را نمی بیند – فقط آقای لارنس پیر و معلمش آقای بروک.”

پیشنهادهای ویژه

دانلود کتاب داستان انگلیسی با معنی

بسته کامل کتابهای داستان انگلیسی (PDF, MP3)

صدها کتاب داستان سطح بندی شده، بهترین منبع برای یادگیری و تقویت زبان با داستان

داستانهای کوتاه طنز انگلیسی با ترجمه فارسی

نرم افزار داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی (ویژه اندروید)

داستانهای کوتاه سطح بندی شده، همراه با فایل صوتی و هایلایت هوشمند و تمرین

اپلیکیشن درک مطلب و خواندن

نرم افزار تقویت درک مطلب انگلیسی (ویژه اندروید)

متن های مخصوص درک مطلب با ترجمه فارسی، همراه با فایل صوتی و هایلایت هوشمند و تمرین

“What are you thinking, Miss Jo?” Laurie said.

لاری گفت: “به چه فکر می کنید، خانم جو؟”

She answered,”Come and visit us. You can meet Mother and my sisters. Beth can play the piano and Amy can dance for you. Meg and I can talk to you.”

جو پاسخ داد: “به دیدن ما بیایید. می توانید مادر و خواهرانم را ملاقات کنید. بت می تواند برایتان پیانو بزند و امی هم بریتان برقصد. مگ ومن هم می توانیم با شما حرف بزنیم.”

Laurie smiled. “I’d like that,” he said.

لاری لبخند زد و گفت: “خوشحال می شوم.”

There was a noise at the door. Then Laurie said, “Excuse me, the doctor’s here. Can you wait?”

صدایی از سمت در آمد. سپس لاری گفت: “ببخشید، دکتر آمده. می توانید منتظر باشید.”

“Yes, of course,” Jo said.

جو گفت: “بله، البته.”

In the room there was a picture of Mr. Laurence.

در اتاق تصویری از آقای لارنس بود.

Jo looked at it and said, “His face isn’t friendly, but I like him.”

جو به آن نگریست و گفت: “قیافه اش دوستانه نیست، ولی من ازش خوشم می آید.”

“Thank you,” said a man behind her.

“متشکرم.” این را مردی از پشت سر او گفت.

It was Old Mr. Laurence! Jo’s face was very red, but the old man smiled.

آقای لارنس پیر بود! چهره ی جو بسیار سرخ بود، ولی پیرمرد لبخند زد.

“How do you do?” he said. “Come and sit with me.”

او گفت: “حالتان چطور است؟ بیایید و با من بنشینید.”

Laurie came back, and Jo talked about her family with him and Mr. Laurence.

لاری برگشت، و جو با او و آقای لارنس درباره ی خانواده اش صحبت کرد.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا