ضروری ترین اصطلاحات زبان انگلیسی به فارسی – درس سی و یک ام

اکنون درس سی و یک ام از آموزش اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی را در اختیار شما قرار می دهیم. آموزش این دروس بسیار کاربردی و ضروری هستند. هر زبان آموزی باید در مکالمات و یا نوشته های خود، اصطلاحات و اسلنگ هایی را به کار برد. این دروس همراه با نکاتی و آموزش هایی که در اختیار شما قرار می دهد، کمک می کند که به راحتی از آنها استفاده کنید. توجه داشته باشید که استفاده از اصطلاحات در مکالمات شما، آنها را زیبا و جذاب جلوه می دهد.

اکنون درس سی و یک ام از آموزش پرکاربردترین اصطلاحات انگلیسی را برای شما قرار می دهیم:

رفتارهای نامطلوب  (Unpleasant behavior)

21. spy on sb            جاسوسی کسی را کردن – کسی را پائیدن

(watch sb secretly)

 

A: What’s your problem with your husband?

B: He’s too jealous. He’s spying on me all the time.

مشکلت با شوهرت چیست؟

بیش از حد حسود است. همه مدت جاسوسی مرا می کند.

پیشنهادهای ویژه

55 مجموعه اصطلاحات و ضرب المثل های انگلیسی

بسته مجموعه های آموزش اصطلاحات و اسلنگ های انگلیسی

یادگیری کامل اسلنگها، اصطلاحات عامیانه، فعلهای چند قسمتی و …

نرم افزار دلفین با قابلیت جعبه لایتنر (G5) و دیکشنری رایگان

لغات انگلیسی را به راحتی با جعبه لایتنر رایگان دلفین، سریعتر و بهتر حفظ کنید.

22. sell (sb) down the river            کسی را لو دادن

 

A: I heard Jason is in jail.

B: Yes. They say his partner sold him down the river.

شنیدم جیسون در زندان است.

بله. می گویند شریکش او را لو داده.

23. cheat on sb             خیانت کردن به همسر

 

A: Why does Alice want a divorce?

B: She believes her husband is cheating on her.

چرا آلیس طلاق می خواهد؟

معتقد است که شوهرش به او خیانت می کند.

نکته: فعل cheat sb به معنای “کلاه سر کسی گذاشتن” است ولی cheat on sb به معنای “خیانت کردن به همسر” است.

24. stand sb up           کسی را کاشتن (سر قرار نرفتن یا دیر رفتن)

 

A: I’m mad at you. You stood me up. I waited for on hour but you didn’t show up.

B: I’m really awfully sorry. A problem came up and I couldn’t do anything about it.

خیلی از دستت عصبانی هستم. تو مرا کاشتی. یک ساعت منتظر شدم ولی پیدایت نشد.

خیلی خیلی متاسفم. مشکلی پیش آمد و هیچ کارش نتوانستم بکنم.

25. have an affair with sb             با کسی روی هم ریختن – با کسی رابطه نامشروع داشتن

 

A: Why did Mary leave her husband?

B: She says he had an affair with his secretary.

چرا مری شوهرش را ترک کرد؟

می گوید او با منشی اش رابطه داشت.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا