داستان های انگلیسی به فارسی رایگان – زنان کوچک (قسمت چهاردهم)

اکنون قسمت چهاردهم از فصل هفتم زنان کوچک را در اختیار شما قرار می دهیم. متن داستان همراه با ترجمه فارسی می باشد که زبان آموزانی که در سطح مبتدی هستند، بتوانند به راحتی از آن استفاده کنند. فراموش نکنید که یادگیری زبان انگلیسی همراه با خواندن داستان بسیار کاربردی و موثر است.

Chapter 7 – Meg’s Glove  (دستکش مگ)

In the summer, Laurie said to the March girls, “Let’s put a letter box in the tree in front of your house. Then I can send you letters.

در تابستان، لاری به دختران مارچ گفت: “بیایید یک صندوق نامه در درخت جلوی خانه تان بگذاریم. آن وقت من می توانم برایتان نامه بفرستم.”

The girls liked the box. Beth opened it every day. One day she said, “There’s a letter for Miss Amy.”

دختران صندوق را دوست داشتند. بت هر روز آن را می گشود. یک روز او گفت: ” نامه ای برای دوشیزه امی آمده.”

“Thank you” Amy said.

امی گفت: ” متشکرم.”

پیشنهادهای ویژه

دانلود کتاب داستان انگلیسی با معنی

بسته کامل کتابهای داستان انگلیسی (PDF, MP3)

صدها کتاب داستان سطح بندی شده، بهترین منبع برای یادگیری و تقویت زبان با داستان

داستانهای کوتاه طنز انگلیسی با ترجمه فارسی

نرم افزار داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی (ویژه اندروید)

داستانهای کوتاه سطح بندی شده، همراه با فایل صوتی و هایلایت هوشمند و تمرین

اپلیکیشن درک مطلب و خواندن

نرم افزار تقویت درک مطلب انگلیسی (ویژه اندروید)

متن های مخصوص درک مطلب با ترجمه فارسی، همراه با فایل صوتی و هایلایت هوشمند و تمرین

“There are two letters for Miss Jo – and a very old hat!”

“دو نامه برای دوشیزه جو اینجاست – و یک کلاه خیلی کهنه!”

“I burn my face every day in this sun,” Jo said. “Laurie’s a good boy.”

جو گفت: “من هر روز صورتم در این آفتاب می سوزد. لاری پسر خوبی است.”

“And there’s a present for Miss Meg March.”

” و هدیه ای هم برای دوشیزه مگ مارچ اینجاست.”

“It’s a letter – and my glove,” Meg said. “But there’s only one glove. I had two gloves at the Laurences’ house yesterday.”

مگ گفت: “یک نامه است – و دستکشم. ولی فقط یک دستکش اینجا هست. من دیروز در خانه ی لارنس ها دو دستکش داشتم.”

There was only one glove in the box,” Beth said. “Were you with Mr. Brooke yesterday?”

بت گفت: ” فقط یک دستکش در صندوق بود. تو دیروز پیش آقای بروک بودی؟”

“Yes,” Meg said. “He wanted to read a story to me.”

مگ گفت: “بله، او می خواست برایم یک داستان بخواند.”

Mrs. March looked quickly at her daughter. Meg was very beautiful, but she was a child. Her mother smiled.

خانم مارچ نگاه سریعی به دخترش انداخت. مگ بسیار زیبا بود، ولی او یک بچه بود. مادرش لبخند زد.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا