داستان های جذاب انگلیسی به فارسی – داغ ننگ (قسمت هشتم)

خواندن داستان های انگلیسی به فارسی به زبان آموزان کمک می کند به راحتی بتوانند جمله بندی کنند و در مکالمات استفاده کنند. و یا حتی می توانند درک کنند که از کلمات کجا و چه موقع استفاده کنند. خواندن داستان مهارت reading شما را تقویت می کند و علاوه بر آن لغات و اصطلاحات زیادی را فرا خواهید گرفت. سایت languagedownload.ir تمامی این مطالب را به صورت رایگان برای شما عزیزان قرار می دهد تا در جهت پیشرفت و پیشروی زبان آموزان کمکی کرده باشد. لینک هایی که در زیر مشاهده می کنید، پکیج و نرم افزار فوق العاده کاربردی آموزش زبان انگلیسی به فارسی است که با تهیه آنها به راحتی می توانید زبان انگلیسی را همراه با نکات کاربردی فرا بگیرید.

اکنون قسمت هشتم از داستان “داغ ننگ” را همراه با ترجمه فارسی در این پست قرار می دهیم:

Roger Chillingworth – Chapter 2

“Will you never tell me?”

“هرگز به من نمی گویی؟”

Hester looked away.

هستر نگاهش را برگرفت.

“Maybe the town will never know your secret,” the old doctor said. “But I will find this man. I will know him when I see him. And then he will be mine!”

پزشک پیر گفت: “شاید شهر هرگز راز تو را نفهمد. ولی من خواهم فهمید. وقتی ببینمش او را خواهم شناخت و آن موقع از آن من خواهد شد!”

Hester saw a strange, ugly light in the old mans eyes. She put her hands over her heart.

هستر در چشمان پیرمرد نور عجیب پلیدی دید. دستش را بر قلبش نهاد.

پیشنهادهای ویژه

دانلود کتاب داستان انگلیسی با معنی

بسته کامل کتابهای داستان انگلیسی (PDF, MP3)

صدها کتاب داستان سطح بندی شده، بهترین منبع برای یادگیری و تقویت زبان با داستان

داستانهای کوتاه طنز انگلیسی با ترجمه فارسی

نرم افزار داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی (ویژه اندروید)

داستانهای کوتاه سطح بندی شده، همراه با فایل صوتی و هایلایت هوشمند و تمرین

اپلیکیشن درک مطلب و خواندن

نرم افزار تقویت درک مطلب انگلیسی (ویژه اندروید)

متن های مخصوص درک مطلب با ترجمه فارسی، همراه با فایل صوتی و هایلایت هوشمند و تمرین

“Do not be afraid,” the old man said. “I will read the secret in the man’s heart, not yours. I will not hurt him. I will not tell other people. But there is one thing, Hester.

پیرمرد گفت: “نترس. راز را از قلب آن مرد خواهم خواند، نه از قلب تو. به تو آزاری نخواهم رساند. به دیگران نخواهم گفت. ولی یک موضوع هست، هستر.

Every body here thinks thet I am Roger Chillingworth, a doctor. Tell nobody that I am your husband. Do you promise?”

همه در اینجا فکر می کنند که من راجر جیلینگورث پزشک هستم. به هیچ کس نگو که من شوهرت هستم. قول می دهی؟”

“Why?” Hester asked. “Why not tell everybody? They will not punish you. I am the sinner, not you.”

هستر پرسید: “چرا؟ چرا به کسی نگویم؟ آنها تو را مجازات نمی کنند. من گناهکار هستم نه تو.”

The old man had no answer to this. He only said, “Tell nobody my secret, and I will tell nobody yours.”

پیرمرد پاسخی برایش نداشت. تنها گفت: “رازم را به کسی نگو، و راز تو را به کسی نمی گویم.”

“I promise,” Hester said. “Good. Now, I will leave you with your child and the scarlet letter.”

هستر گفت: “قول می دهم.” “خب حالا تو را با بچه ات و حرف قرمز تنها می گذارم.”

With a strange smile on his tired old face, the doctor left the room.

با لبخندی عجیب بر چهره ی پیر خسته اش، پزشک اتاق را ترک کرد.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا