آموزش پرکاربردترین اصطلاحات زبان انگلیسی همراه با ترجمه – درس سیزدهم

اکنون درس سیزدهم از آموزش اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی را در اختیار شما قرار می دهیم. آموزش این دروس بسیار کاربردی و ضروری هستند. هر زبان آموزی باید در مکالمات و یا نوشته های خود، اصطلاحات و اسلنگ هایی را به کار برد. این دروس همراه با نکاتی و آموزش هایی که در اختیار شما قرار می دهد، کمک می کند که به راحتی از آنها استفاده کنید. توجه داشته باشید که استفاده از اصطلاحات در مکالمات شما، آنها را زیبا و جذاب جلوه می دهد.

اکنون درس سیزدهم از آموزش پرکاربردترین اصطلاحات انگلیسی را برای شما قرار می دهیم:

توانایی ها و ضعف های آدم ها (People’s abilities & weaknesses )

1. be / stand head and shoul – ders above            یک سر و گردن بالاتر بودن 

(be much better than other people or things)

 

A: What do you think of our new teacher?

B: Well, we’ve had about seven teachers so far but she’s really something else. She’s head and should above others.

A: I agree. She’d quite a teacher.

نظرت راجع به معلم جدیدمان چیست؟

خوب، تا حالا حدود هفت تا معلم داشته ایم ولی این یکی چیز دیگری است. یک سر و گردن بالاتر از بقیه است.

موافقم. معلم درست و حسابی است.

پیشنهادهای ویژه

55 مجموعه اصطلاحات و ضرب المثل های انگلیسی

بسته مجموعه های آموزش اصطلاحات و اسلنگ های انگلیسی

یادگیری کامل اسلنگها، اصطلاحات عامیانه، فعلهای چند قسمتی و …

نرم افزار دلفین با قابلیت جعبه لایتنر (G5) و دیکشنری رایگان

لغات انگلیسی را به راحتی با جعبه لایتنر رایگان دلفین، سریعتر و بهتر حفظ کنید.

2. have what it takes           دارا بودن توانایی های لازم برای انجام کاری

(to have the necessary intelligence, abillity or courage)

 

A: Do you think I can make a good businessman?

B: I’m sure you can. You’re bright, active and outgoing. You have what it takes to be a businessman.

به نظر تو من می توانم بازرگان خوبی بشوم؟

اطمینان دارم که می توانی. تو باهوش، فعال و اجتماعی هستی. تو همه صفات لازم را برای بازرگان شدن داری.

 

3. have a good head on one’s shoulders           منطقی و باهوش بودن، معقول بودن، عقل سلیم داشتن

(to have common sense, to be sensible and intelligent)

 

A: John recommended me to go to college and do a computer course but I’m in two minds about it. What do you think I should do?

B: If I were you, I’d take his advice. He has a good head on his shoulders.

جان به من توصیه کرد که وارد کالج شوم. و یک دوره کامپیوتر را بگذرانم اما در این مورد دو دلم. به نظر تو چکار باید بکنم؟

اگر به جای تو بودم، راهنمایی او را قبول می کردم. او شخص منطقی و باهوشی است.

4. stand on one’s own two feet

(to be independent)

 

A: I love Alice but my parents don’t approve of her. They’re opposed to our marriage.

B: Well, if I were you, I’d marry her and become independent. You’re old enough to stand on your own two feet.

من آلیس را دوست دارم ولی پدر و مادرم او را تایید نمی کنند. آنها با ازدواج ما مخالفند.

خوب، اگر جای تو بودم، با او ازدواج می کردم و مستقل می شدم. تو آنقدر بزرگ شده ای که بتوانی روی پای خودت بایستی.

5. be cut out for sth/to be sth            برای کاری ساخته شدن

(be suited for sth)

 

A: How are you getting along in your new job? Are you doing well?

B: Not really. I have difficulty teaching grammar and I can’t answer my students questions. I think I’m not cut out for teaching.

A: But you always said you were cut out to be teacher.

B: Yes. I did, but now I doubt it.

با کار جدیدت چطوری؟ خوب پیش می روی؟

راستش نه. در تدریس گرامر اشکال دارم و نمی توانم سوالات شاگردانم را پاسخ دهم. فکر می کنم من برای تدریس ساخته نشده ام.

ولی همیشه میگفتی که برای معلم بودن ساخته شده ای.

بله ولی حالا در این مورد شک دارم.

6. have a good command of something             تسلط داشتن، احاطه داشتن

(to know sth well)

 

A: Do you think Bob can make a good tour guide?

B: I’m sure he can. He has a good command of English and French, he has a lot of travel  experience and he’s good with people.

فکر می کنی باب می تواند راهنمای توریست خوبی باشد؟

مطمئنم که می تواند. به زبان های انگلیسی و فرانسه تسلط دارد، تجربه سفر فراوان دارد و رفتارش با مردم خوب است.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا